عضو شوید
عضویت سریع
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 152 بازدید دیروز : 221 بازدید هفته : 411 بازدید ماه : 449 بازدید کل : 26904 تعداد مطالب : 126 تعداد نظرات : 11 تعداد آنلاین : 1
آپلود نامحدود عکس و فایل
آمار وب سایت آمار مطالب :: کل مطالب : 126 :: کل نظرات : 11 آمار کاربران :: افراد آنلاین : 1 :: تعداد اعضا : 1 کاربران آنلاین آمار بازدید :: بازدید امروز : 152 :: باردید دیروز : 221 :: بازدید هفته : 411 :: بازدید ماه : 449 :: بازدید سال : 1696 :: بازدید کلی : 26904
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
تمرکز و تقویت حافظه پیشگفتار تمرکز یکی از حالت های ذهن است و ذهن ابزاری است در دست شما و میتوانید به هر نحو که بخواهید از آن استفاده کنید «اختیار ذهن در دست شما است» انسانی که کنترل ذهنش را بدست بگیرد میتواند در هر زمینهای به کامیابی برسد. ذهن متمرکز در هر فعالیتی که بکار گرفته شود خواهد درخشید، یک دانشجو یا دانش آموز با ذهن کنترل شده و متمرکز، دانشجو یا دانش آموز ممتازی خواهد بود. انسانی با ذهن کنترل شده و تمرکز خوب در هر کاری موفق و پیروز میشود. اگر چه حافظه خوب در زندگی روزمره یکی از عوامل قطعی موفقیت و پیشرفت میباشد، اما تمرکز و حافظه قوی برای اقشار خاص مثل دانشجویان و دانش آموزان، معلمین، محققین و اساتید و همه کسانی که در راه کسب علم و دانش گام بر میدارند اهمیت بسیار بیشتری پیدا میکند. تمرکز خوب برگ برنده دانشجویان و دانش آموزان در زمان تحصیل است، همچنان که یکی از ویژگی های مردان بزرگ در کنار اراده قوی و پشتکار، حافظه خوب و تمرکز بالای آنان میباشد. به حافظه خود اعتماد کنید، آنرا تربیت کنید و به کار بگیرید. مغز انسان ارگانی بزرگ در فضایی کوچک می باشد. مغز یک انسان، بالغ بر 100 میلیون سلول عصبی دارد یعنی انسان می تواند 100 بیلیون پاره اطلاعات مختلف را به مغز بسپارد! ریچارد رستاک متخصص اعصاب میگوید برای نوشتن عددی که بیانگر توانایی مغز در بخاطر سپاری است باید برای مدت 90 سال هر ثانیه یک صفر مقابل عدد 10 قرار دهید!!!!!!! آری مغز انسان دارای یک چنین توانایی بزرگ و شگرفی میباشد. یک عامل مهم در استفاده از این توانایی، تمرکز ذهن یا حضور قلب میباشد. با این حال آیا رسیدن به تمرکز و حافظه خوب ارزش صرف وقت و انرژی را دارد یا خیر؟!! برای رسیدن به تمرکز، حافظه قوی و کنترل ذهن تصمیم جدی بگیرید و با اراده ای محکم در این راه قدم بگزارید. توجه داشته باشید رسیدن به کامیابی و موفقیت و آرامش بدون کنترل ذهن ممکن نیست. کنترل ذهن برای ما آرامش، شادی و موفقیت را به ارمغان خواهد آورد. در واقع میزان موفقیت شما به میزانی است که ذهن خود را کنترل کرده باشید. اندیشه و تمرکز اندیشه ها مانند بذرهایی هستند که در سر زمین مستعد ذهن به زودی امکان رشد می¬یابند. عجیب اینکه سر زمین ذهن استعداد رشد هر نوع اندیشه را دارد، خواه اندیشه های منفی و مخرب و یا اندیشه های مثبت و سازنده، بنابراین هر بذر اندیشه که در این زمین مستعد کاشته شود و یا ناخواسته در زمین ذهن بیفتد و فرصت رشد پیدا کند، بزودی به ثمر می نشیند و محصول خود را تولید میکند و به صورت عمل و رفتار، اوضاع و شرایط تجلی می یابد. اندیشه¬های مثبت، سازنده و نیک، میوههای نیک و مفید ببار میآورند، و منجر به عادات پسندیده و رفتار آرام میشوند . حاصل اندیشه های منفی و مخرب، عادتهای زشت و زیانبار خواهد بود. انسان محصول اندیشه های خود را برداشت میکند، خواه نیک، خواه پلید. موفقیت و کامیابی حاصل اندیشه های سرشار از شهامت، اعتماد به نفس، عزم و اراده استوار می باشد. رفتار پاک و سالم حاصل اندیشه های پاک میباشد. سخت کوشی، تلاش و پشتکار حاصل اندیشه های سرشار از نیرو میباشد. اگر اندیشه انسان توانمند و قدرتمند باشد انسان توانمند و قدرتمند است، اگر اندیشه های انسان حقیر و سست باشد انسان حقیر، ضعیف و سست خواهد بود. اندیشه های لبریز از اعتماد به نفس، عزت نفس و قدرت اراده، انسانی با عزت نفس و اعتماد به نفس بالا و اراده ای پولادین میسازد که هیچ کاری برای او محال و نشدنی نیست و دست یافتن به هیچ هدفی دور از دسترس نمی باشد. انسان خلاق، با هوش و ذکاوت محصول اندیشه های سرشار از خلاقیت، هوش و ذکاوت است. اندیشه انسان یکی از عوامل مهم و اثر گذار بر سطح انرژی های فردی، موفقیت ها و شکست های وی میباشد به این ترتیب که اندیشه های مثبت، مهر آمیز، خیرخواهانه، سرشار از توانمندی، هوش و خلاقیت بر شما اثر مثبت دارد و سطح انرژی های شما را بالا می برد، برعکس اندیشه های منفی، بدبینی ها، احساس تنفر از خود و دیگران، حسادت، خشم و هر گونه اندیشه حقیر و سُست بر شما اثر تخریبی میگذارد و سطح انرژی های شما را بشدت کاهش میدهد و انرژی زیادی از انسان میگیرد. لازم است تا انسان وجود خود را از این اندیشه ها و احساسات منفی که مانع رشد و شکوفایی استعدادهای او می شود دور نگه دارد. بنابراین یکی از راه های مهم تغییر وضعیت تمرکز و حافظه تغییر اندیشه های حقیر و تبدیل آن به اندیشه های استوار و قدرتمند است. چون اندیشه سر چشمه عمل و منشاء رفتار ماست با دگرگون کردن اندیشه ها اعمال و رفتار ما نیز دگرگون می شود. به شما دانشجویان و دانش آموزان عزیز موکدا توصیه می نمایم که با عزم و اراده ای محکم و با اندیشه های لبریز از نشاط، امید و قدرت در جهت بهبود وضعیت خود و افزایش توان فردی خود بکوشید که توانایی های شما و میزان موفقیت های شما حد و مرزی ندارد، مطمئن باشید که تمرکز و حافظه خوب نه تنها در راه کسب دانش و فتح قله های موفقیت، بلکه در تمام ابعاد و مراحل زندگی در خدمت شما خواهد بود،کافیست بخواهید! موانع کنترل ذهن و تمرکز عبارتند از: 1- افکار منفی و بیهوده 2- علایق شدید 3- دلبستگی ها و تعلقات 4- خشم 5- کینه ها 6- نگرانی ها 7- حسادت 8- خود خواهی 9- مصرف مشروبات الکلی و سیکار 10-عدم تعادل در زندگی 11- افراط در بحث های بیهوده ریشه خشم ما معمولا مربوط به اتفاقات گذشته است. اتفاقاتی که ما کنترلی بر آنها نداشته ایم، یا رفتار خودمان در گذشته و نیز رفتار گذشته دیگران با ما میباشد. اگر ما بتوانیم در لحظه حال زندگی کنیم بخش اعظم خشم ما نیز از بین خواهد رفت. بهتر است بجای تلاش برای خشمگین نبودن سعی کنید آرامش داشته باشید! آرامش گوهری زیبا است و شخصیت شما را زیباتر میکند. انسان آرام و نیرومند نزد همه حرمت و احترام دارد. انسان هرچه آرام تر باشد، موفقیت و کامیابی او بیشتر میشود. توجه داشته باشید آرامش بیشتر، توانایی و اقتدار بیشتر را همراه خواهد داشت، همواره به دلتان بگویید، آرام، مطمئن، امیدوار و ساکن باش ! نگرانی های ما بیشتر از ترس وقایع و اتفاقاتی میباشد که در آینده ممکن است اتفاق بیفتند و مطابق میل ما نباشد. وقایعی که شاید اتفاق بیفتند! این ما هستیم که با رفتار و اندیشه های لحظه اکنون خود آینده را می سازیم، بنابراین دلیلی برای نگرانی وجود ندارد این جمله زیبا را همواره بیاد داشته باشید « چرا نگران باشم شاید هرگز اتفاق نیفتد » بهتر است به جای نگران بودن لحظه حال خود را دریابیم و با انتخاب اندیشه های صحیح و مناسب، در آینده شاهد نتایج مطلوب این اندیشه ها باشیم و لحظه اکنون خود را نیز خراب نکنیم. نگرانی و افکار بیهوده را از وجود خود دور کنید و در مقابل آنها وابستگی نشان ندهید و مقاومت نکنید. بیاد داشته باشید، نگرانی و اضطراب خیلی زود انسان را ضعیف و آماده ابتلا به انوع بیماری های جسمی و ذهنی می¬کند. صفات تقویت کننده تمرکز 1- اندیشه مثبت 2- اعتماد بنفس و اراده 3- زندگی در لحظه 4- صداقت 5- مهربانی و احترام 6- سپاسگذاری اندیشه مثبت: هیچ عمل و رفتاری بدون اندیشه از انسان صادر نمیشود و آنگونه که مولوی میگوید انسان چیزی جز اندیشه نیست. ای برادر تو همه اندیشه ای مابقی خود استخوان و ریشه ای گر بود اندیشه ات گل گلشنی ور بود خاری تو هیمه گلخنی اعتماد به نفس و اراده: اراده موتور محرک انسان و نیروی برانگیزاننده انسان برای تلاش بیشتر، مطالعه و تحقیق است. تلاش و پشتکار برگ برنده جوانان موفق است، تا آنجا که نیوتن دانشمند بزرگی که او را نابغه نوابغ خوانده اند می گوید، یک درصد نبوغ، فکر و اندیشه ای است که به شما الهام می شود، 99 درصد باقیمانده پشتکار و تلاش شما است. اراده پیشنیاز هر نوع موفقیت، ازجمله در امر تحصیل و پژوهش می باشد. جوانان عزیز با تقویت اعتماد به نفس و اراده خود می توانند به همه موفقیت های مورد نظر در تحصیل علم و دیگر عرصه های زندگی دست یابند. توصیه می شود در راه تقویت نیروی اراده خود همواره کوشا باشید. زندگی در لحظه: می دانید که تمام توان و قدرت ما در لحظه حال است و ما در این لحظه میتوانیم آنگونه که شایسته و مناسب است رفتار نمائیم زیرا گذشته، گذشته، و آینده هنوز از راه نرسیده است، در فرهنگ و ادبیات ما اهمیت این موضوع به کرات بیان گردیده است: دیروز که رفت هیچ از او یاد مکن فردا که نیامده است فریاد مکن برنامده و گذشته بیداد مکن حالی خوش باش و عمر برباد مکن انسانی که می خواهد در راه موفقیت، تمرکز و کنترل ذهن گام نهد باید ذهن خود را از گذشته خالی کند و به آینده اطمینان داشته باشد، اگر ما لحظه حال را درست و صحیح زندگی کنیم آینده بر وفق مرادمان خواهد بود. صداقت: باید با خدا، خود و دیگران صادقانه برخورد کرد، اولین کسی که از انجام کار درست و صادقانه سود می برد خود شما هستید انجام کار صادقانه باعث رضایت شما می شود، شما را از خودتان خوشنود می کند، از ایجاد خشم از خود، زندگی و دیگران جلوگیری می کند و شما را به آینده امیدوار و مطمئن می کند. یادتان باشد زندگی درست و صادقانه همیشه ساده ترین راه می باشد. صداقت شما علاوه بر افزایش توانایی های شما و تقدیم احساس رضایت به شما، از شما به دیگران هم نفوذ می کند با این کار صداقت و درستی پراکنده می شود و از دیگران نیز به شما می رسد و این به نوبه خود کار شما را آسانتر می کند. مهربانی و احترام: مهربانی با یکدیگر، احترام گذاشتن به دیگران و همه موجودات دیگر نشانه عشق و احترام به خودمان است، نشانه وجودی سرشار از محبت و عشق می¬باشد. در فرهنگ ما مهربانی و سپاسگذاری از دیگران، سپاسگذاری از خداوند قلمداد شده است. مهربانی با دیگران تاثیر خوب و مثبت بر خودمان دارد و ما را لبریز از عشق و نشاط میکند دیگران نیز با ما مهربانتر میشوند و این عشق روز افزون شده و تمام جوانب زندگی ما را در احساس زیبای عشق و محبت فرو میبرد و راه موفقیت را برای ما کوتاهتر و هموارتر میسازد. پس بیایید با خود، دیگران و همه موجودات مهربان باشیم و با عشق و احترام برخورد کنیم.« در قلب شما آنقدر محبت هست که می¬توانید به کمک آن تمام سیاره را شفا ببخشید.» سپاسگزاری: اگر با دقت به درون و برون خود نظر بیندازید نعمت ها و توانایی ها و استعدادهای فرآوانی را مشاهده خواهید کرد، که باید به خاطر آنها سپاسگذار باشید. در مرحله اول از خدای خود که این استعداد و توانایی ها را به ما داده است و در مرحله بعد از خودمان که این توانایی ها را از حالت بالقوه به حالت بالفعل در آورده ایم و توانسته ایم از توانایی ها و استعدادهای نهفته وجود خود، برای رشد و بالندگی استفاده کنیم، قدردانی نمائیم. « ابر و بادو مه و خورشید فلک » یعنی همه کائنات در کارند تا زندگی ما در این زمان امکان پذیر باشد، از طرفی امروزه علم ثابت کرده است که همه چیز حتی ماده به ظاهر بی جان نیز دارای شعور و ادراک است بنابراین شایسته است از همه اشیاء و ابزار سپاسگذار باشید. با این کار شاهد همکاری بیشتر کائنات در راه کسب موفقیت ها خواهیم بود و زندگی ما سرشار از نعمت، موفقیت و کامیابی خواهیم شد. مشکلات، تجربه های سازنده زندگی ما می باشند باید به خاطر این تجربیات هم سپاسگذار باشیم. سپاسگذاری عشق را در وجود ما به حرکت درآورده و جان ما را لبریز از شهد شیرین عشق و محبت میکند.
افراد ثروتمند و میلیونر خود ساخته باهوش تر و برتر از شما نیستند. اما آنها از یك سری اسرار ویژه برای ثروتمند شدن بهره گرفته اند كه شما نیز میتوانید با پیروی از آنها حداقل كسب و كار خود را رونق بخشید. 1- رویاهای بزرگی در سر داشته باشید. افكار بزرگ زندگی شما را متحول خواهد ساخت. 2- یك تصویر خاص از مقصد مسیر خود در ذهن تان ترسیم كنید. هر اندازه این تصویر مشخص تر و خاص تر باشد امكان دستیابی شما به آن بیشتر خواهد بود. 3- به گونه ای رفتار كنید كه گویی شما مالك كسب و كارتان می باشید. ولو آنكه برای شخص و شركت دیگری كار میكنید. این نگرش شما بذرهای موفقیت و استقلال شغلی را در سرنوشت شما خواهد كاشت. 4- شغل خود را دوست داشته باشید. چنانچه به آن علاقه مند نمیباشید آن را رها كنید. با "نه" گفتن به شغلی كه تنها برای پول انجامش میدهید شغل دلخواه خود را همچون آهن ربا جذب خود خواهید كرد. 5- یك گروه خوش فكر تشكیل دهید. با افرادی كه متعهد به ایجاد یك شغل بزرگ هستند جلسه تشكیل دهید. اندیشه ها و ایده های خود را با یكدیگر در میان بگذارید و از یكدیگر پشتیبانی كنید. 6-همواره ضوابط اخلاق كاری را رعایت كنید. 7- پیشرفت و بهبودی دائم و بی وقفه در شغل خود را سر لوحه اعمال خود قرار دهید. همیشه به علم خود بیفزایید. 8- به شغل خود بعنوان یك خدمت رسانی بنگرید. یاری رساندن به دیگران كسب و كار شما را رونق خواهد بخشید. 9- از تمام جزئیات و ریزه كاریهای شغل خود آگاهی یابید. این پیشه شماست. 10- مترصد فرصتها باشید. هر لحضه ممكن است بر در شما بكوبد. آیا شما آماده هستید؟ 11- تناسب اندام خود را حفظ كنید. ذهن توانمند جسم نیرومندی پدید می آورد. بدن ضعیف معلول ذهن ضعیف میباشد. سلامت جسمانی و روانی شما اساس موفقیت شما در زندگی میباشد. 12- زندگی خود را اولویت بندی كنید. ابتدا كارهای مهم تر را به انجام رسانید. 13- پیش از آنچه مشتری انتظار دارد به وی خدمت ارائه دهید. این عمل اعتماد سازی كرده و مشتریان شما را افزایش میدهد. 14- فرد منظبطی باشید. زندگی خود را از فعالیتها و افرادی كه موجبات پیشرفت و بالنگی شما را فراهم می آورند، پر كنید. فعالیتهایی كه بر زندگی شما اثر منفی می گذارند را از خود دور سازید. 15- نخست به خودتان پرداخت كنید. این نخستین قانون متمولان است. پس انداز را هیچگاه فراموش نكنید. 16- هر از چند گاهی تنهایی را تجربه كنید. در زمان تنهایی به ندای درون و اندیشه های ذهن خود گوش فرا دهید و برنامه ریزیهای خلاقانه كنید. 17- بسوی برتری گام بردارید. بهترین را ارج دهید و به كمتر از آن قانع نباشید. 18- صداقت و درستكاری بهترین سیاست است. خود و خواسته های خود را بشناسید و آنها را همیشه صادقانه بیان دارید. 19-در روند تصمیم گیری سریع عمل كرده و در تغییر آنها كند و آهسته باشید. 20- شكست گزینه شما نخواهد بود. تمام افكار شما باید بر موفقیت متمركز باشد. شما باید موفق گردید. 21- در دستیابی به اهدافتان مصمم باشید. پافشاری سرسختانه اعتماد بنفس شما را تقویت كرده و شما را به پیروزی نهایی نزدیك میكند. 22-بر خلاف جریان آب شنا كنید. هیچگاه از ایده ها، عقاید و رویكردهای نو نهراسید. 23-بر روی فرصتها تمركز كنید و نه بر روی موانع. 24- سه عنصر ترس، پشت گوش اندازی و تنبلی را از زندگی خود بیرون اندازید. 25-به خاطر داشته باشید اغلب افرادی كه در كنار شما زندگی میكنند از پیشرفت و ثروتمند شدن شما خوشنود نخواهند شد و ممكن است در این مسیر مرتبا شما را از دستیابی به اهدافتان دلسرد سازند. تنها به اهداف خود بیندیشید و آنها را نادیده بگیرید. 26- یاد بگیرید خودخواه باشید. خودخواهی به معنی نادیده گرفتن حقوق دیگران نیست. بلكه به مفهوم ارج نهادن به خواسته ها و آرزوهای خودتان و مقدم دانستن آنها بر خواسته های دیگران است. 27-حال اگر فرد بد شانسی نباشید حتما پولدار می شوید!
مطالعه ی موفق با تمرکز مؤلف: م. حورایی دوستانه ازیکی ازفیلسوفان و مرتاضان هندی پرسیدند: آیا پس ازاین همه دانش و فرزانگی و ریاضت هنوزهم به ریاضت مشغولی؟ گفت: آری. گفتند: چگونه؟ گفت: وقتی غذا می خورم صرفاً غذا می خورم و وقتی می خوابم فقط می خوابم. این شاید بزرگ ترین ثمره ی تمرکز است. آیا شما هم هنگام غذا خوردن می توانید تمام توجهتان را روی غذا خوردن و لذت و مزه ی غذا معطوف کنید، یا اینکه معمولاً از افکار مربوط به گذشته و آینده آشفته اید و چون به خود می آیید می بینید غذایتان تمام شده و جز امتلا و پری معده هیچ نفهمیده اید. تمرکز واقعی یعنی اینکه اگرشما درطول روزبه پنج فعالیت مختلف مشغولید، درهرفعالیت صرفاً به آن فکرکنید و از افکار مربوط به کارهای دیگرآسوده باشید. موفقیت زندگی روزانه ی ما تماماًً به میزان تمرکز ما برامور روزانه ارتباط دارد. اگر شما قادر باشید به هنگام کار فقط روی کارخود، به هنگام ورزش صرفاً روی انجام حرکات، درهنگام مطالعه فقط روی موضوع کتاب و به هنگام انجام فعالیت هنری ازقبیل موسیقی، نقاشی، خطاطی و . . . به فعالیت هنری خود توجه و تمرکز کنید، عملاً موفقیت شما به میزان چشمگیری افزایش می یابد. تمام نوابغ جهان کسانی بودند که از قدرت تمرکز فوق العاده ای برخوردار بودند. آشفتگی و شوریدگی ذهنی، عملاً شما را به هیچ عنوان موفق نمی کند. وقتی کارمی کنید به خانواده می اندیشید، وقتی درخانواده به سرمی برید ازشغل خود نگرانید و وقتی ورزش می- کنید در اندیشه ی تحصیل هستید و وقتی درس می خوانید فکرتان هزارسو می رود. این عملاً اتلاف وقت و مؤثر نبودن است. موفقیت یعنی تمرکز، تمرکزو تمرکز. خواننده ی عزیز همه ی فعالیت های انسان برای توفیق، نیازمند تمرکزاست. اما ازسلسله فعالیت های نیازمند تمرکز، مطالعه جدی ترین فعالیتی است که تمرکزدرآن نقش اساسی و محوری دارد. خود شما بارها متوجه شده اید که پس ازمدتی که ازمطالعه تان گذشت چشمانتان روی کلمات و خطوط می دود بی آنکه حواستان به آن باشد وهمین طورشاید چند خط و یا چند صفحه را دنبال کنید و یکباره متوجه شوید حرکت چشمانتان صرفاً از زوی غریزه و عادت بوده، فوراً به عقب برمی گردید و شروع به خواندن دوباره می کنید، اما کمی جلوترمشکل تکرار می شود. این موضوع شما را بسیارخسته و کسل می کند، وقت زیادی را ازشما می- گیرد و کم کم میل به مطالعه درشما کم می شود. گاهی اوقات هم به کلمه ای از کتاب خیره می شوید و درافکارخود غوطه می خورید. پیش ازهرچیزمطمئن باشید که این مشکل و مسئله ی شما نیست و همه ی افرادی که به نوعی با مطالعه و کتاب سروکاردارند ازاین موضوع دررنجند. برهمین اساس بخش عمده ای ازاین کتاب به راه های بهبود تمرکز درهنگام مطالعه وهنگام حضوردرکلاس می پردازد که صد البته مطالعه و عمل به آن برای تمرکز، آرامش، و شادمانی و موفقیت به همراه خواهد داشت. درآخرذکراین نکته ضروری است که تمرکزحواس یک مهارت بی چون و چراست که نیازبه فراگیری تکنیک ها و تمرین مستمر دارد. اینکه شما روش های کاربردی این کتاب را چند روزی تمرین کنید و بعد رهایش کنید نتیجه همان می شود که اکنون به آن گرفتارید: " عدم تمرکزحواس". تمرینات را با صبر و حوصله و متانت کافی انجام دهید. شتاب زده عمل نکنید و منظم و آرام به پیش بروید. " لرد بایرون" می گوید: برای پیشرفت و پیروزی سه چیزلازم است: اول پشتکار، دوم پشتکار و سوم پشتکار. این کتاب را بخوانید اگر: مصمم هستید و اراده ی راسخ کرده اید تمرکزتان بهترشود. تمرین ها را انجام می دهید. و به پیشرفت خود یقین دارید. فصل اول واقعیت ها در: تمرکز حواس تمرکز چیست ؟ مهم ترین علت عدم دستیابی به یک تمرکز فکرعالی، تعاریف نادرستی است که درذهن شما برای تمرکز حواس وجود دارد. بیشتر شما تمرکز را فکرکردن به یک موضوع ویژه به صورت مطلق و کامل و صد درصد می دانید درحالی که چنین چیزی نه تنها برای شما که برای هیچ انسانی درهیچ شرایطی به هیچ عنوان ممکن نیست. شما ابداً قادرنیستید تمام ذهن خود را به طورکامل و مطلق در اختیاریک موضوع بگذارید و بقیه ی افکار را درآن زمان از ذهن خود کاملاً حذف کنید. زمانی که یک انسان می تواند چنین تمرکزی داشته باشد، حداکثرسه الی چهارثانیه است. یعنی تاکنون کسی نبوده که پنج ثانیه متوالی به طورمطلق، تنها و تنها به یک چیزبیاندیشد. بنابراین، منطقی نیست که شما تعریف بالا را برای تمرکزحواس قبول کنید. چنین تعریفی، سطح توقع شما را بالا می برد. وقتی که فکردیگری به جزموضوع اصلی به ذهنتان راه می یابد و یا کوچک ترین عامل حواس پرتی را ازمحیط اطراف خود دریافت می کنید. احساس سرخوردگی می کنید و گمان می کنید که قدرت تمرکز ندارید. حال آنکه این تصور فقط ناشی از برداشت اولیه ی نادرستی است که از تمرکزداشته اید وهمین تصورعملاً شما را در تلاش برای بهبود تمرکز ناکام می سازد. پس، اولین و مهم ترین قدم را در راه افزایش تمرکز ذهنی خود بردارید: تعریف نادرستی را که از تمرکز حواس درذهن خود دارید دگرگون کنید. اما تعریف درست تمرکز تمرکزحواس همان قدرمی تواند واقعی باشد که عوامل حواس پرتی واقعیت دارند. یعنی: شما باید بپذیرید که به هرحال، همیشه عواملی حواس شما را پرت می کنند که بعضی ازآن ها منشأ ذهنی و درونی دارند و ازاندیشه ی خود شما ناشی می شوند و بعضی دیگرمنشأ محیطی و بیرونی دارند و از محیط اطراف شما نشأت می گیرند. عواملی مثل یادآوری خاطرات و تخیلات گوناگون وتجزیه وتحلیل مسائلی خارج ازچارچوب موضوع مطالعه، ازعوامل حواس پرتی درونی و عواملی مانند سروصدا، حضورمزاحم دیگران و آشفتگی مکان مطالعه ازعوامل بیرونی به حساب می آیند. شاید بتوان ذهن انسان را به یک سیستم ارتباطی بسیارپیچیده تشبیه کرد. درهرلحظه هزاران پیام ازمحیط داخلی بدن و ازمحیط اطراف به آن مخابره می شود و درعین حال هزاران پیام ازاین مرکز به محیط داخلی بدن و محیط اطراف ارسال می گردد. اگرچه بسیاری از این مبادله ها درحوزه ی ناخودآگاه ما صورت می گیرد، بعضی از این پیام ها وارد حوزه ی آگاهی ما می شوند و ذهن ما را از موضوع مطالعه منحرف می کنند. گفتیم که برای دستیابی به تمرکز حواس عالی، باید آن را درست تعریف کرد. برای تعریف درست هم ابتدا باید حواس پرتی را به عنوان یک واقعیت انکارنشدنی بپذیریم و بعد بگوییم : تمرکزحواس یعنی" عوامل حواس پرتی را به حداقل رساندن". با تمرین هایی که جلوتر شرح خواهیم داد، شما می توانید عوامل حواس پرتی خود را کمترو در نتیجه تمرکز حواس خود را بیشتر کنید. تمرکز حواس نسبی است درتعریفی که برای تمرکزحواس ارائه دادیم نسبی بودن تمرکزکاملاً نشان داده شده است. گفتیم که تمرکز هرشخص به نسبت کاهش عوامل حواس پرتی او افزایش می یابد و بنا به تغییرات موقعیت ذهنی و محیطی اوتغییرمی کند. درنتیجه شما هیچ گاه ازیک میزان مشخص وثابت تمرکز برخوردارنیستند. به محض آنکه محیط شما عوض شود و یا شرایط ذهنی شما تغییرکند، میزان تمرکزشما بریک مطلب تغییرمی کند. همچنین تمرکزحواس افراد مختلف نسبت به یکدیگر، کاملاً فرق می کند. بنابراین شما هرگزنباید خود را فرد حواس پرت و فاقد تمرکزی بدانید یا معرفی کنید، چرا که چنین چیزی حقیقت ندارد. درست ترآن است که بگویید در این لحظه، با ذهنیت کنونی و در محیط فعلی عوامل حواس پرتی من بیشترو میزان تمرکزم کمتراست. گفتن" من کاملاً آدم حواس پرتی هستم" و عباراتی ازاین دست، کاملاً نادرست است. این قضاوت شما درباره ی تمرکز حواستان به هیچ وجه منصفانه نیست چرا که خود شما بارها و بارها درشرایط متفاوت تمرکزهای عالی گوناگونی را تجربه کرده اید. همیشه به خاطر داشته باشید که به هنگام قضاوت درمورد خودتان یا دیگران، واقع بین بودن با بدبین بودن خیلی فرق می کند. کسی که واقع بین است همه ی جنبه ها چه خوب و چه بد را درنظر می گیرد. به سرعت داوری نمی کند. جزئیات را می بیند و کلی گویی نمی- کند. پس: درمورد تمرکزحواس خود واقع بینانه قضاوت کنید و واقع بینانه حرف بزنید یعنی همیشه توجه کنید که: تمرکزحواس نسبی است. تمرکز حواس اکتسابی است بسیاری ازشما در مواردی که نمی توانید تمرکز حواس عالی داشته باشید، می گویید: "من ذاتاً آدم حواس پرتی هستم" . همین ذهنیت نادرست باعث می شود که نتوانید ازچنین تمرکزی برخوردار گردید. تمرکز حواس به هیچ وجه ذاتی نیست. ما ژن مشخصی برای تمرکزدرمغزنداریم و هیچ یک ازما با تمرکز مادرزاد به دنیا نیامده ایم. اگرچه برخی از والدین، رفتارنوزاد خود را هنگامی که محکم شیشه ی شیررا در دست گرفته، به آن نگاه می کند و شیر را می مکد، تمرکز حواس تلقی می کنند و می پندارند که کودکشان ازتمرکز ذاتی برخورداراست. رفتار کودک صرفاً پاسخی بازتابی به محرک که شیشه ی شیر یا سینه ی مادراست، می باشد و هیج نوع تفکری درآن صورت نمی گیرد چرا که هنوز مراکزعالی مغز، کنترل رفتارکودک را به دست نگرفته اند و بنابراین تعبیر رفتارکودک به تمرکز حواس کاملاً بی اساس است. آنچه مسلم است استعداد بالقوه ی تمرکزحواس درهمگان وجود دارد و مانند هراستعداد دیگر می توان آن را درخود رشد داد و پروراند. شما به راحتی می توانید این خصلت همگانی را درخود تربیت کنید و به عالی ترین مراتب خویش برسانید. همه توانایی های همگانی را به عضله ای تشبیه می کنند. قوی ترین و عضلانی ترین افراد را هم که در نظربگیرید، وقتی به دنیا آمدند ازعضلاتی ساده و نرم و طبیعی مانند دیگران برخورداربودند اما تمرین و ممارست و به کارگرفتن عضلات باعث شده که آن ها به مرور در رشد عضلانی خود پیشرفت کنند و به بالاترین مرتبه ی آن که مهارت های ویژه دراستفاده ازعضلات است، برسند. تمام استعدادهای بالقوه ی انسانی را می توان به صورت بالفعل درآورد و پرورش داد و به عالی ترین درجه ی خود را رساند. مثلاً یک بند باز ماهر را درنظربگیرید. اوهم وقتی متولد شد مانند همه ی کودکان طبیعی دیگر، توانایی حفظ تعادل را به دست نیاورده بود. مدت ها طول کشید تا او بتواند بنشیند و دروضعیت نشسته تعادل به دست آورد، بایستد و در وضعیت ایستاده تعادل به دست بیاورد. راه برود و درحال راه رفتن تعادل خود را حفظ کند. درست مانند همه ی کودکان طبیعی دیگر. اما او با تمرینات مداوم و مکرر، استعداد حفظ تعادل خود را آن قدرپرورش داد که به یک مهارت تبدیل کرد. حالا او آنقدرتوانایی حفظ تعادل دارد که می تواند به راحتی روی یک بند حرکات پیچیده انجام دهد و تعادل خود را حفظ کند و ما را به وجد بیاورد. حافظه و تمرکزهم دو استعداد همگانی هستند که می توانند پرورش پیدا کنند و به مهارت های ویژه تبدیل شوند. کسانی که قادرند ضرب و تقسیم اعداد چند رقمی را درکوتاه ترین زمان ممکن انجام دهند، کسانی که می توانند با یک باردیدن، شنیدن، حس کردن یا خواندن، آنچه را که آموخته اند، تا زنده اند به خاطر داشته باشند و همه ی کسانی که ما آن ها را استثنائی و عجیب و غریب می دانیم، افرادی کاملاً معمولی هستند که یک یا چند استعداد طبیعی وهمگانی خود را تا این سطح پرورش داده اند. امروز حتی خلاقیت، که حدود صد سال پیش یک استعداد کاملاً ذاتی تصورمی شد، یک استعداد کاملاً پرورش یافته محسوب می شود. دکتر" اسبورن" در کتاب " پرورش استعداد همگانی ابداع و خلاقیت" براین موضوع بسیارتأکید می کند و تمرینات زیادی را برای پرورش این استعداد بالقوه به خوانندگان کتاب خود می آموزند. علت رشد روزافزون مؤسسه های پرورش نیروهای ذهنی دردنیا همین قابلیت پرورش یافتن نیروهای ذهنی و اکتسابی بودن آن هاست. پس کاملاً ایمان بیاورید و باورکنید که به راحتی قادرید استعداد خدادادی تمرکزفکر را در خودتان پرورش دهید و نسبت به وضعیت کنونی، آن را بهبود بخشید. حتی اگرامروز فکرمی کنید که سن شما بیشترشده و یا درزندگی خود مشکلات جسمی، عاطفی و محیطی فراوان دارید، بازهم مطمئن باشید که می توانید ازقدرت تمرکزعالی برخوردارشوید به شرط آنکه روش به کارگیری صحیح این استعداد بالقوه را فرا گیرید. به خاطرداشته باشید که اگرازیک کلید مدتی استفاده نکنید، زنگ می زند ولی تا هنگامی که کلید در قفلِِِ ِ در می چرخد و به کارگرفته می شود، هرروزبراق ترو درخشان ترمی شود. تمام استعدادهای ما مصداق این کلید را دارند. باید آن ها را به کاراندازیم تا به استعداد های درخشان تبدیل شوند. درغیراین صورت به مرور زنگ خواهند زد. فصل دوم اساس تمرینات در: تمرکز حواس تمرکزحواس دروهله ی اول یک تلاش ذهنی است برای انسجام بخشیدن به فکر و جمع وجورکردن آن. هرچه بیشتربه این تلاش ادامه دهید، تمرکز شما بهبود می یابد و هرچه ازاین تلاش بازبمانید، تمرکز شما کاهش پیدا می کند. امروزه تمام استعدادهای ذهنی را به تلاش و کوشش فردی وابسته می کنند. حافظه، تمرکز، خلاقیت، توانایی تدبیرو چاره اندیشی و سایرفرایندهای ذهنی هیچ یک به سن، جنس و تحصیلات بستگی ندارند. اینکه شما دخترید یا پسر، مرد یا زن، سالمند یا جوان و . . . به هیچ عنوان دلیلی برای عدم توانایی شما درپرورش برخی ازنیروهای ذهنی نیست. همان طورکه گفتیم، همه ی این ها به تلاش و کوشش فردی شما بستگی دارند. هم اکنون به یک شاخه ی گل فکرکنید. مسلماً پس ازچند لحظه عوامل حواس پرتی به سراغ شما می آیند که کاملاً طبیعی است. اما کاری که شما باید انجام دهید این است که خیلی سریع افکارخود را جمع و جورکنید و به فکراول یعنی شاخه ی گل برگردید. بعد از این تلاش دوباره لحظاتی بیش نمی گذرد که فکرشما منحرف می شود و شما باید مجدداً به شاخه ی گل برگردید. شاید دریک تمرین پنج دقیقه ای، ده ها یا حتی صدها بارفکرتان منحرف شود. خسته نشوید و فکرخود را به هرسو رها نکنید. به محض این که متوجه شدید که از مسیر قبلی منحرف شده اید، به موضوع اصلی بازگردید. " ملوین پاورز" درکتاب " راهنمای تمرکز بهتر" به شدت تأکید می کند که استمراریک ماهه دراین تمرین به صورت روزی پنج الی ده دقیقه ، تأثیرفوق العاده ای درتمرکزفکرشما دارد. تمرین زمان مشخصی را انتخاب کنید. هرزمانی که دوست دارید. مثلاً ساعت ده شب. ازامروزهرشب ساعت ده تا ده و ده دقیقه به مدت یک ماه تمام به یک موضوع ویژه فکر کنید. توجه داشته باشید که دست کم باید چهارالی پنچ شب متوالی به یک تصویرثابت فکرکنید. تصویری که مورد علاقه ی شما باشد. زمانی تصویررا عوض کنید که احساس کنید این تصویردیگردرشما انگیزه ایجاد نمی کند و تکراری شده است. تلاش کنید که فکرتان منحرف نشود. به همان روشی که گفتیم به محض انحراف ذهن از موضوع اصلی، به آن بازگردید. به مرورمی بینید که رفته رفته میزان انحراف های ذهنی شما کاهش می یابد. به طوری که در روزبیستم حتی کمترازپنج بار درطول ده دقیقه فکرتان منحرف می شود. فراموش نکنید که استمراربک ماهه دراین تمرین بسیارحائزاهمیت است. نکته ی دیگر این که حتماً به موضوع مورد علاقه ی خود فکرکنید، به ویژه درروزهای اول تمرین. چرا که هرآنچه مورد علاقه است خود به خود ایجاد تمرکزمی کند. بعداً دراین باره بیشترشرح خواهیم داد. نگاه کردن به یک جسم برای شروع تمرین به هیچ عنوان با چشم بسته تمرین نکنید. چون دیدن یک تصویر عینی و ملموس، بسیارساده ترازتماشای یک تصویرذهنی است. مثلاً سیبی را جلوی خود بگذارید وهمان گونه که دقیقاً به آن نگاه می کنید به آن فکر کنید. هربارکه متوجه شدید به اصطلاح ماتتان برده وذهنتان منحرف شده، دوباره توجه خود را به سیب معطوف کنید تا زمانی که ده دقیقه تمام شود. دیدن یک جسم با چشم بسته پس ازچند روز دیدن اشیاء با چشم بازو فکرکردن به آن، وقتی که احساس کردید دراین کارمهارت یافتید، همان جسم، یا شیئی دیگر را درذهن خود ببینید و به آن فکرکنید. درجایی آسوده بنشینید. چشمان خود را ببندید و به تصویرذهنی خود توجه کنید. هربارکه ذهنتان فرارمی کند و به تصویرها و افکاردیگرمتمایل می شود با تلاشی ساده و آرام به تصویرذهنی خود برگردید. نگاه کردن به یک اسم معنی با چشم بسته یا باز بعد ازچند روزمداومت در مرحله ی دوم تمرین، کمی آن را برای خود دشوارترکنید. اینک به اسامی معنی توجه کنید. به محبت، فداکاری، خشم، شادی، هیجان و . . . چون اسم های معنی تصویرعینی ندارند، بهترآن است که آن ها را دروجود یک شخص مورد علاقه ببینید. مثلاً شادی وهیجان را درچهره ی دوست صمیمی خود و یا فداکاری و محبت را درچهره ی مادریا پرستاری که شب هنگام بربالین کودکی بیمارایستاده است واز او مراقبت می کند ببینید. تمرکزپیدا کردن براسامی معنی، قدرت تمرکز فکرشما را بسیارعالی می کند، به شرط آنکه درمراحل 1 و 2 تمرین مهارت کسب کرده باشید. در روزهای آخرشما می توانید به مفاهیم گسترده تروعمیق تری که تصاویردنباله داری را شامل می شوند فکرکنید البته به صورت منظم و منسجم. مثلاً جنگ، مفهوم گسترده ای است که تصاویرفراوانی را درذهن شما تداعی می کند. این تصاویررا با یک نظم خاص دنبال کنید. مثلاً ابتدا حمله ی هواپیماها، بعد بمباران مناطق نظامی، بعد خشم افراد، تشکل نظامی، حمله بردشمن، تیراندازی، جنگ تن به تن وسپس غلبه وفتح وپیروزی. این تصاویردنباله دار را همیشه با یک نظم ثابت و مشخص درذهن خود بیاورید و دنبال کنید. چگونه فکرکنیم ؟ شاید شما هم با این مشکل مواجه باشید که نمی دانید چگونه فکرکنید و یا وقتی که به فکر کردن مشغول هستید، مطمئن نیستید که دارید فکرمی کنید یا نه. " کوین ترودا" رییس مؤسسه ی حافظه ی آمریکا و نویسنده ی کتاب " تکنیک های تقویت حافظه" در کتاب خود می نویسد: تصاویر، پایه های فکری ما هستند، یعنی همیشه تصاویرافکار را می سازند. تا تصویری نباشد فکری نیست و هروقت تصویرایجاد شد تفکر صورت می گیرد. پس بهترین راه برای آن که مطمئن شوید درحال فکرکردن هستید این است که ببینید تصویردارید یا نه. اگرتصویردارید، مسلماً درحال فکرکردن هستید. اگردرتجسم مشکل دارید درمرحله ی اول تمرین، شما جسمی را با چشم بازمی بینید. بنا براین تصویرعینی دارید که به دنبال آن اندیشه خواهد بود. اما درمرحله ی دوم تمرین، گاهی احساس می کنید که درساختن تصاویرذهنی مشکلات فراوان دارید یا ادعا می کنید که تصویری نمی بینید و فقط احساسی ازیک تصویر دارید. بهترین راه برای ایجاد مهارت در دیدن تصاویرذهنی، توالی انجام مراحل 1 و 2 است یعنی اینکه ابتدا تصویری را با چشم بازببینید و سپس آن را فوراً با چشم بسته ببینید. هروقت تصویرمحو یا کمرنگ شد دوباره چشم را بازکنید و تصویرواقعی را ببینید و پس ازنگاه دقیق، مجدداً چشم خود را ببندید و تصویرذهنی آن را مشاهده کنید. این عمل خیلی زود نتیجه می دهد و شما درساختن تصویرذهنی مهارت پیدا می کنید. خوانندگان کتاب های روان شناسی موفقیت، معمولاً خیلی با مشکل دیدن تصویرذهنی مواجه می شوند. وقتی به شخصی گفته می شود که مثلاً " خودت را دریک باغ پرازگل ببین" می گوید: " من قادرنیستم خودم را ببینم" . به همین علت است که خیلی ازخوانندگان این کتاب ها نمی توانند این تمرین مؤثر را که پایه و اساس " تجسم خلاق" است انجام دهند. به این افراد توصیه می کنیم که تصویرخود را به دقت درآینه نگاه کنند. سپس با چشم بسته خود را مجسم نمایند و به همان صورت که درمورد اشیاء شرح دادیم، هروقت تصویرکم رنگ یا محو شد دوباره چشمان خود را بازکنند و تصویرواقعی خودشان را ببینند. بعد ازمدتی به راحتی می توانند خودشان را مجسم کنند و تمرینات این کتاب ها یا کلاس ها را به خوبی انجام دهند. یک سؤال دیگر درمرحله ی اول تمرین ممکن است با این سؤال مواجه شوید که مثلاً وقتی سیب را می- بینیم به چه چیزآن فکرکنیم؟ ما مؤکداً پاسخ می دهیم: به هیچ چیز. فقط تصویر را ببینید، فکرخود به خود ایجاد می- شود. رنگ، شکل، لکه های کوچک، اندازه، نوع و . . . چند روز تمرین کنیم؟ قراربود که تلاشی ذهنی به مدت یک ماه و هرروز ده دقیقه برای انسجام بخشیدن به افکارخود داشته باشید. می توانید هرهفته ازاین ماه را به انجام یک مرحله اختصاص دهید. هفته ی اول: مرحله ی اول، هفته ی دوم : مرحله ی دوم، هفته ی سوم: مرحله ی سوم ( فکر کردن به اسم معنی )، هفته ی چهارم: مرحله ی چهارم ( فکرکردن به مفاهیم گسترده و دنباله دار) . شما می توانید بیشترتمرین کنید مثلاً ده دقیقه صبح و ده دقیقه شب. اما ما معمولاً تمرینات فراوان را توصیه نمی کنیم تا شما علاقه و استمرارخود را ازدست ندهید و زود خسته نشوید. بهتراست ازهرگونه شتاب و فشارزیاد که ناشی ازاشتیاق فراوان شما در روزهای اول است، بپرهیزید. " استمرار" شرط اول موفقیت دراین تمرین است و " وارد شدن درهرمرحله به شرط موفق شدن درمرحله ی قبل" شرط دوم. فصل سوم علاقه: مهم ترین شرط در تمرکز حواس علاقه و تمرکزحواس به یقین می توان گفت که علاقه مهم ترین شرط درایجاد تمرکزحواس است. هر چه علاقه ی شما به یک موضوع بیشترباشد، تمرکزفکرشما برآن بیشترمی شود. متخصصان حافظه ویادگیری، وقتی که شخصی می گوید: " من اصلاً حافظه ندارم"، به او می گویند: "نشانی منزلت را بلدی؟ " و چون شخص پاسخ مثبت می دهد می گویند پس توحافظه داری. اگزحافظه نداشتی، نباید هیچ نمود و تظاهری را ازحافظه نشان می دادی. شخص اصرار می کند: " من حافظه ندارم" یا " حافظه ام خیلی بد است" چون درس تاریخی را که دیشب خوانده بودم اصلاً به خاطر نمی آورم. به زندگی همین شخص وارد می شویم. متوجه می شویم که به فوتبال علاقه ی زیادی دارد. ازاو سؤالی دراین زمینه می کنیم، سؤالاتی خیلی جزئی و حاشیه ای. ملاحظه می کنیم که اوحتی شماره ی پیراهن بازیکنان، باشگاه آنها، و نتایج دقیق مسابقات قبلی آنها را به خاطر دارد. چه حافظه ی توانایی ! وقتی شما به موضوعی علاقه داشته باشید، خود به خود برآن متمرکزمی شوید. بیشتر دقت می کنید وبه راحتی به حافظه می سپارید و بعداً هم خیلی راحت به خاطرمی آورید. اساساً تمرکزحواس و حافظه لازم و ملزوم یکدیگرند: علاقه ی بیشتر>> تمرکز بیشتر>> مرورذهنی بیشتر>> به خاطرسپاری بهتر>> یاد آوری سریع تر حلقه ی اول این زنجیر، علاقه است. تا علاقه نباشد، تمرکزنیست و تا تمرکزنباشد، حافظه نیست و تا حافظه نباشد، یادگیری و موفقیت تحصیلی نیست. پس می بینید که اساس تمام موفقیت های تحصیلی و همین طورشغلی و موفقیت های دیگرعلاقه است. علاقه، علاقه، علاقه = موفقیت، موفقیت، موفقیت. آنجا که شما علاقه دارید، قطعاً موفقیت و پیشرفت دارید. همین شما که ازعدم تمرکزحواس خود گله دارید، وقتی غرق دیدن یک فیلم مهیج یا تماشای مسابقه ی ورزشی مورد علاقه ی خود یا بازی شطرنج یا خواندن یک رمان جالب یا حل جدول و یا مطالعه ی یک درس مورد علاقه ی خود هسنید، نسبت به سروصدا، حضور دیگران یا عوامل حواس پرتی دیگری که درمحیط اطرافتان هست، هیچ واکنشی نشان نمی- دهید یعنی : تمرکزی عالی دارید. وقتی شما به موضوعی علاقه دارید، دوست دارید درباره ی آن بیشتربدانید و میل به فرا گیری بیشترباعث می شود که تمرکزبهتری داشته باشید. ازطرفی هرچه بیشترفرا بگیرید و بیشتربدانید، علاقه ی شما به مطلب هم بیشتر می شود و بازعلاقه ی بیشتر، میل فراگیری بیشترو . . . اما ما باید درس های زیادی را مطالعه کنیم و دراین مطالعه تمرکز حواس داشته باشیم تا بتوانیم یاد بگیریم و به خاطربسپاریم و به موفقیت تحصیلی دست یابیم. طبیعتاً خیلی از این درس ها مورد علاقه ی ما نیستند. با آن ها چه کارکنیم؟ مسلماً نمی توانیم مطالعه ی این درس ها را کناربگذاریم و فقط درس های مورد علاقه را بخوانیم. تنها راه حل این است: باید به طریقی خودمان را به آن درس ها علاقمند کنیم. چگونه درس بخوانیم؟ این سؤالی است که اکنون مسلماً درذهن شما ایجاد شده است. شما که مجبورید درس- هایی را بخوانید که هیچ علاقه ای به آن ها ندارید و واقعاً نمی دانید که با این بی علاقگی و درنتیجه عدم تمرکز و در نتیجه عدم یادگیری در آن درس چه کنید. یکی به مثلثات علاقه ندارد، یکی به شیمی، یکی به فلسفه، یکی به زمین شناسی، یکی به تاریخ و . . . به هرحال هرکس ممکن است ازیک یا چند درس اصلاً خوشش نیاید اما درعین حال که این بی علاقگی را حس می کند، ضرورت ایجاد علاقه را هم احساس می نماید. ما هم اکنون زمینه های بسیارمؤثری را برای ایجاد علاقه به شما معرفی می کنیم. " اطلاعات اولیه" شاید مهم ترین راه ایجاد علاقه ، کسب اطلاعات اولیه درباره ی موضوع مورد نظر باشد. هرچه اطلاعات اولیه ی شما و دانسته های ابتدایی شما درزمینه ی موضوع بیشتر باشد، خود به خود کشش بیشتری برای فراگیری آن خواهید داشت و درنتیجه تمرکز بهتری درآن به دست خواهید آورد. این همان ارتباط علاقه و میل به فراگیری است. هرچه می توانید اطلاعات اولیه، سطحی و ابتدایی خود را افزایش دهید، چه این اطلاعات در راستای موضوع باشند چه نباشند. مثلاً قبل از این که فرمول های پیچیده ی اصطکاک را درفیزیک مطالعه کنید، به کسب اطلاعات اولیه و ابتدایی درمورد اصطکاک بپردازید. اگرچه این مطالب پیش پا افتاده، سطحی و بی ارتباط با آن فرمول های پیچیده به نظرمی رسند، شوق و شورو میل به فراگیری و در نتیجه تمرکز حواس شما را افزایش خواهند داد. اهمیت مطالعه قبل از ورود به کلاس شاید تا به حال به این موضوع فکرکرده باشید که چرا دبیران واستادان شما اینقدر به شما تأکید می کنند که قبل از ورود به کلاس جلسه ی بعد، مطالعه ی سطحی و اجمالی و سریعی برآنچه که قراراست تدریس شود داشته باشید. علت این تأکیدعمدتاً به خاطرهمین تأثیراطلاعات اولیه است. با دانستن اطلاعات اولیه شوق یادگیری و جذبتان فراوان تر می- گردد و به یقین درک بهتری ازصحبت های مدرس خواهید داشت. و ما درجای خود شیوه ی مطالعه ی قبل از ورود به کلاس را توضیح خواهیم داد. اطلاعات اولیه چگونه باشند؟ برای کسب اطلاعات اولیه باید دقت کنید که این اطلاعات، ویژگی های لازم را داشته باشند. هرمطلبی نمی تواند اطلاعات اولیه تلقی شود. باید به خاطرداشته باشیم که اطلاعات اولیه قرار است در ما شوق و رغبت ایجاد کند و ما را به فراگیری بیشتر وادارد. بنا براین: اول - اطلاعات اولیه باید ساده باشند: اگرشما درابتدا مطالب دشوار و سخت را جستجو کنید و به آن ها توجه نشان دهید، به جای علاقمند شدن به آن ها از آن ها بیزار می شوید. اطلاعات اولیه باید ساده ترین مطالب باشند. دوم - اطلاعات اولیه باید کم حجم باشند: با وجود آن که اطلاعات اولیه ی فراوانی در اختیار شماست که همگی ساده اند، توصیه می کنیم همه ی این اطلاعات را یکجا نگیرید. یکی ازاین اصول مهم یادگیری و قوانین پایه ای حافظه این است: یادگیری تدریجی است. اگزشم 9 ساعت مطالعه ی مستمرجغرافی را دریک روز، به یک ساعت مطالعه در 9 روز تبدیل کنید و یا 18 ساعت مطالعه ی پشت سرهم دریک روز را به 6 ساعت مطالعه در 3 روز تقسیم کنید، بازده فوق العاده بیشتری خواهیم داشت. یادگیری یکباره ی مطالب شما را زود خسته و بی علاقه می کند. درست مثل آنکه بخواهید دریک روز ازصبح تا شب نیمی از کتاب را یاد بگیرید. اصل یادگیری تدریجی هم برایجاد علاقه استوار است. اطلاعات فراوان و یکباره به راحتی شما را ازآن درس بیزار می کند. سوم - اطلاعات اولیه باید به شکل خوبی ارائه شوند: انتقال اطلاعات اولیه به شکلی خوب و دوست داشتنی، شوق شما را برای فراگیری بیشترافزایش می دهد. معلمی را به خاطر بیاورید که مطالب را به زبانی خوشایند به شما انتقال می دهد و درهمان روزاول آنچنان تأثیری بر شما می گذارد که شیفته ی آن درس می شوید. وقتی که مشغول درس خواندن هستید، مانند همان معلم مطالب را به شکلی زیبا برای خود بیان کنید و در خود علاقه ایجاد کنید، به خصوص دردرس هایی که معلم شما مطلب را خشک و جدی و نه چندان خوب ارائه می دهد، حتماً ازاین روش استفاده کنید. چهارم - به کاربردهای علمی مطالب علمی فکرکنید: کاربرد مطالب را درزندگی خود جستجو کنید. قبل ازآنکه به سراغ مفاهیم پیچیده ی اصطکاک بروید به این فکرکنید که زمستان ها درهوای سرد، دستان خود را به هم می مالید تا گرم شوند. قبل ازاین که مثلثات بخوانید به این فکرکنید که تمام حرکات کشتی ها روی اقیانوس ها براساس نسبت های مثلثاتی انجام می گیرد. قبل ازاین که شیمی بخوانید و واکنش های گرمازا و گرماگیر را بفهمید به این فکرکنید که اخیراً چیزی به نام بخاری جیبی اختراع شده است که درزمستان دست های شما را گرم می کند. قبل ازاین که گرانیگاه و مرکز ثقل چیزی بیاموزید به این فکرکنید که چرا برج معروف پیزا درایتالیا با همه ی کج بودنش فرو نمی ریزد. بعضی ازمطالب هم کاربرد های رفتاری دارند. می توانیم قبل ازخواندن این مطالب به این کاربردهایشان فکرکنیم. مثلاً قبل ازاین که بخوانیم هفته ی دوم تا ششم زندگی جنینی مقارن با رشد سریع و اختصاصی شدن اندام ها و دستگاه های مختلف بدن است، به این فکر کنیم که سلامت یا عدم سلامت جسمی و روانی مادروپدرچه تأثیری برجنین دارد و رفتارهای مناسب والدین و اطرافیان آن ها چگونه می تواند باشد. قبل ازاین که قانون عمل وعکس العمل نیوتن را بخوانیم به این فکرکنیم که تمام اعمال ما به خود ما باز می گردد و به قول شاعر: " هرچه کنی به خود کنی، گرهمه نیک و بد کنی" . قبل ازاین که قاعده ی " هوند" را درشیمی بخوانیم که " تا زمانی که هریک از اربیتال- های هم انرژی، یک الکترون نگرفته باشد، هیچ یک ازآن ها پرنمی شود" به این فکر کنیم که ما هم باید درهمه ی زمینه های زندگی به موازات هم پیشرفت کنیم. رشد یک جانبه، قانون طبیعت نیست و به همین خاطرمحکوم به شکست است. اگر در زمینه ی مالی داریم پیشرفت می کنیم درزمینه ی معنوی هم باید با همان سرعت به پیش رویم. اگردرزمینه ی علمی موفقیت کسب می کنیم، باید درعمل هم به همان اندازه موفق شویم. اگردرزندگی اجتماعی به مراتب عالی می رسیم باید درزندگی خصوصی هم خود را به همین مراتب عالی برسانیم. خلاصه آن که اجازه ندهیم که دریک زمینه ازسایرزمینه ها عقب بیفتیم درست مانند اتم های عناصرکه قاعده ی هوند را اجرا می کنند. و قبل ازاین که . . . اگرکمی دقیق شوید، اگرذهن خود را به کاربیاندازید به کاربرد تمامی علوم را درلحظه لحظه ی زندگی خود حس می کنید وهرکه بیشترآمیختگی دانش را با زندگی روزمره درک می کنید علاقمند ترومشتاق تر می شوید. درواقع دانش بشری ازدقت کردن به زندگی ساده و طبیعی پدیدارشده است. اطلاعات اولیه مهم ترین قانون علاقمندی است نقش اطلاعات اولیه بسیارمهم است. شما وقتی که به تماشای مسابقه ی فوتبال مشغولید، همین که اطلاعات مختصری درباره ی آن داشته باشید، مثلاً بدانید که خطا درمحوطه ی 18 قدم، ضربه ی پنالتی را برای تیم مقابل به ارمغان می آورد، با تمرکزوعلاقه ی بیشتری آن را دنبال می کنید تا مادربزرگ شما که هیچ اطلاعات اولیه ای ازفوتبال ندارد و تصورمی- کند 22 نفربیهوده به دنبال توپ ازاین سوبه آن سومی دوند. ومسلماً مادربزرگ شما خیلی م :: برچسبها: مطالعه ی موفق با تمرکز , :: بازدید از این مطلب : 352 | امتیاز مطلب : 43 | تعداد امتیازدهندگان : 11 | مجموع امتیاز : 11
ازروزگاران کهن انسان ازماساژ درمانی برای تقویت انرژی های درونی
وهم برای جوان سازی گیرنده های حسی خود از جمله چشم ها ،
گوش ها ،زبان ، دندان ها ، پوست و اندام های داخلی استفاده
می کرده است .
این روش ، قدمتی 5000 ساله دارد و اگر از راه درست وعلمی آن
انجام گیرد، بهترین درمان برای از بین بردن تنش واضطراب خواهد بود .
وقتی عضوی را ماساژمیدهید این کار باعث باز شدن گره هایی می شود
که در راه جریان انرژی بوجود آمده است .
مسدود شدن انرژی در بدن ، باعث تراکم یا توده شدن انرژی در یک
نقطه از بدن می شود که این امرموجب ایجاد تنش و فشار در تمام
قسمت های بدن خواهد شد وعواقب جبران ناپذیری را در پیش رو خواهد داشت .
بسیاری از ما آنقدردرگیر مشغله ها و دغدغه های زندگی روزمره
می شویم که خودمان را فراموش می کنیم
ومتوجه تنش وکشش های ایجاد شده در عضلات که در
اثر استرس و فشارهای زندگی بوجود آمده نخواهیم شد .
اما اگر روزانه 5 تا 10 دقیقه برای خودمان وقت صرف کنیم
میتوانیم از طریق ماساژ تا حدودی خود را ازاین تنش ها ، ترس ها،
احساسات منفی وحتا بعضی از درد های جسمانی خلاص کنیم واگر
این کار به طور مداوم صورت گیرد تاثیر مطلوبی در برقراری
آرامش روانی وجسمی ما به جا می گذارد ، زیرا آرامش روانی و
درونی ما به مقدار وسیعی تابع رهایی و آرامش
اندام های گیرنده ما هستند .
کف دست ها اولین محل تجمع انرژی های اصلی می باشد .
انرژی از کف دست خارج می شود تا باعث درمان خود و دیگران بشود .
اگر هر روز چند دقیقه آن ها را ماساژ بدهید ،
از این قسمت انرژی به استخوان ها و اعضای مهم انتقال پیدا می کند
و انگشتان نیز انرژی بیشتری رادریافت خواهند کرد .
لازم به ذکر است که انگشت اشاره و انگشت کوچک دست ها
در تامین انرژی روده ها نقش مهمی دارند هم چنین
مهار کردن درد دربدن به ویژه در حواس پنجگانه ،وسر درد ها نیز تا
حدودی بر عهده آنها می باشند.
اگرپشت دست ها را تا آخر مچ ماساژ بدهید با این کار
انرژی زیادی را به تمام بدن انتقال داده اید .
ماساژ روزانه بر روی انگشت شست تا انتهای مچ ،
باعث تقویت دستگاه تنفسی و گوارشی می شود .
ماساژ بر روی انگشت میانه باعث تقویت قلب می شود و بی صبری
وعجول بودن را درمان می کند .
اگر انگشت انگشتری را روزانه چند دقیقه ماساژ بدهید کبد ،
کیسه صفرا ودستگاه عصبی خود را تقویت کرده اید .
ماساژ دادن سر انگشتان باعث فعال شدن ریز چاکرا های
مغناطیسی می شود
واین چاکرا ها را پاک و متعادل می کند تا بتوانند به طور طبیعی
از محیط انرژی لازم را کسب نمایند .
ماساژ، تن و روان انسان را به نشاط می آورد درد ها را آرام می کند
وسیستم ایمنی بدن را تقویت می کند .
تمرین :
کف دست ها را آنقدر به هم بمالید تا گرم شوند حال به آرامی آنها
را از هم جدا کنید
ما بین دو دست خود جریانی را احساس خواهید کرد .
( یک جریان مغناطیسی )
چشمهای خود را ببندید .
احساس می کنید توپ مغناطیسی در دو دست شما لمس و حس می شود
در همان نقطه باقی بمانید و با آن جریان مغناطیسی بازی
کنید
ذهن ما در هر لحظه چیزهایی را در خود نگه می دارد که این چیزها
می تواند افکار سالم یا ناسالم ما باشند . وقتی درذهن خود افکاری مانند:
خشم ، نفرت بدخواهی و دشمنی را پرورش میدهیم درعمق وجود ما
آتشی به وجود می آید که اول از همه خود ما را خواهد سوزاند.
چون طبیعت افکار منفی سوزاندن است وباعث سوختن
می شود.
درست مانند اولین قربانی آتش که ظرف محتوای آتش است .
منفی گرایی برای ما بدبختی و رنج به همراه خواهد داشت وباعث
می شود دیگر نتوانیم از صلح وهماهنگی و شادی برخوردارشویم
همهء ما در طی روز مجموعه ای ازآزردگی، پشیمانی ،
نفرت واضطراب را جمع آوری می کنیم . اگر اجازه دهیم این
افکارانباشته شوند ذهن را سنگین می کنند و عامل
مختل کننده درآگاهی خواهند شد.
وقتی افکار پلید ذهن را آلوده می کند از لحظهء شروع این افکار،
طبیعت هم به تنبیه و مجازات ما می پردازد وما را در همین زمان
وهمین جا مجازات می کند . این مجازات صبر نمی کند تا بعد از مرگ
سراغ ما بیاید .
رنج درعمق وجود ما قرار دارد و ما خود، آن را بوجود می آوریم.
اما همیشه دیگران را مسبب آن می دانیم .
دیگرانی که ما را آزرده کرده اند یا به ما توهین کرده اند ..........
وقتی کسی ما را اذیت می کند یا می رنجاند ما احساس بدبختی می کنیم ،
درکناراین احساس ،اتفاق دیگری هم در درون ما رخ میدهد که معمولا
از آن بی اطلاع هستیم وآن درد و رنجی است که با احساسات منفی
درما بوجود آمده است .
تصورات و احساسات منفی ، در ذهن رسوب می کنند و درعمیق ترین
لایه های ناخودآگاه جمع می شوند .
این لایه های عمیق بطور دایم با حواس جسمانی ما در
ارتباط هستند وبه حس های مختلف جسم، عکس العمل نشان
می دهند وما را بیش ازپیش دچار رنج وبدبختی می کنند .
به این ترتیب الگوهای رفتاری ذهن ماهم شکل می گیرند وما بردهء این
الگوها می شویم و اگر نتوانیم زنجیر این بردگی را قطع کنیم هیچوقت
از درد و رنج خلاصی نخواهیم داشت . وقتی ذهن از منفی گرایی پر شود
ناپاک می شود طبیعتآ رفتار وگفته هایمان هم ناشایست خواهد شد .
منفی گرایی تمام فضای اطراف ما را هم، تحت تاثیرخود قرار میدهد
وباعث می شود که ما تمام بیماری ها و بدبختی ها را به خود جذب کنیم . ماهمیشه این بدبختی ها و نا کامی ها را که معمولابا خرافات هم
قاطی می کنیم ، به گردن دیگران می اندازیم . فلانی برایم جادو گرفته ویا ..........
منفی گرایی ، ایجاد تنش هم می کند واین تنش به کسانی که
با ما زندگی می کنند هم منتقل خواهد شد. دراصل ما رنج خود
را با دیگران تقسیم می کنیم، وبه این ترتیب ، مایهء رنج و بدبختی
خود و دیگران خواهیم شد .
اما وقتی ذهن را با افکارسالم پرورش میدهیم ،از خصوصیاتی ماتتد
عشق ومحبت ونیک خواهی لبریز می شود ومنفی گرایی ها پاک
می شوند واز بین می روند وکم کم رسوبات ذهن شروع به
ناپدید شدن می کنند .
وقتی لایه های جرم گرفتهء ذهن پاک شود
قلب روشن می شود وعالی ترین حد خلوص عشق که شفقت است
پدیدار می شود وتازه متوجه می شویم که ، زندگی
رازیست که باید با آن زیست ،عاشقش شد وتجربه اش کرد.
دراین مرحله کل زندگی ما به عبادتی بی کلام مبدل خواهد شد .
زندگی آن قدر ها که فکر می کنیم جدی نیست . زندگی یک بازیست .
ما زخم هایی راکه در این بازی بر میداریم ، با خود حمل می کنیم و هر روزهم این زخم ها بیشتر و بیشتر می شوند .
چون ترس از زخمی شدن ما را آماده برای زخم خوردن دوباره می کند . ترس ، بی اعتمادی ، تنهایی ، بی نوایی و...باعث می شوند تا خود را از دیگران پنهان کنیم و در گیر افکار پوچ و توهم زا شویم واین یعنی بیماری .این یعنی نفس کشیدن با درد و رنج . یعنی تنها ماندن و تنها زندگی کردن .
تنها زنده بودن ، زندگی نیست . ما باید از تمام لحظات زندگی خود بهره ببریم ، شاید فردایی در کار نباشد .
سعی کنید ذهن خود را مدام پاک نگه دارید و در زمان حال زندگی کنید اینجا
و هم اکنون ، گوئی تازه متولد شده اید . درست مانند یک نوزاد .
شاید اول همه از شما سوءاستفاده کنند یا مورد فریب و نیرنگ یا سرقت قرار گیرید. اما نگران نباشید هر بار که اجازه ندهید تا موقعیت ها فاسدتان کند آنوقت زخم های درونتان را شفا داده اید.ما با مراقبه باید ذهن خود را شفا دهیم .
مراقبه یعنی : مواظبت کردن ، یعنی مراقبت کردن .
زمانی که مواظبیم، دروغ نگویم یعنی در حالت مراقبه به سرمی بریم . زمانی که مراقبیم تا کسی را فریب ندهیم و با حیله ونیرنگ با دیگران برخورد نکنیم در حالت مراقبه قرار گرفته ایم .
ما به جهان وصلیم و هستی مراقب ماست. پس باید به تمام انسانها از هر دین و مذهبی که باشند عشق بورزیم تا پاک و روشن شویم تا به حقیقت برسیم . حقیقت واقعی فقط خداست او تنها حقیقتی است که می توانی احساس کنی . آن موقع است که ما از دایره ی زندگی و مرگ فراتر می رویم ..........
عیسی مسیح
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اطلاعات عمومی و آدرس nofel.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
RSS