عضو شوید
عضویت سریع
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 84 بازدید دیروز : 4 بازدید هفته : 122 بازدید ماه : 160 بازدید کل : 26615 تعداد مطالب : 126 تعداد نظرات : 11 تعداد آنلاین : 1
آپلود نامحدود عکس و فایل
آمار وب سایت آمار مطالب :: کل مطالب : 126 :: کل نظرات : 11 آمار کاربران :: افراد آنلاین : 1 :: تعداد اعضا : 1 کاربران آنلاین آمار بازدید :: بازدید امروز : 84 :: باردید دیروز : 4 :: بازدید هفته : 122 :: بازدید ماه : 160 :: بازدید سال : 1407 :: بازدید کلی : 26615
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
به جای داشتن یک برنامه ذهنی، مُشتی خیال و آرزوی مــبهم، بهتر است که برای پیشرفت و ترقی شخصی، روی اهداف مشخص متمرکز شوید. مشخص کردن اهداف باعث می شود که بتوانید انتخاب های بهتری داشته و به اهداف کـوتاه و بـلند مـدت خـود بـرسـیـد و دستـاوردهای خـود را بسنجید. بدون داشتن هدف و برنامه؛ مسیر مشخصی هم برای حرکت نخواهید داشت و دچار سردرگمی و پریشانی میشوید. هدفها سوخت و انرژی آتشدان موفقیت شما هستند . پس هر روز به اهدافتان فکر کرده و آنها را مرور کنید. یک روش عالی برای رسیدن به موفقیت این است که اهداف خود را بر روی کاغذ بیاورید. مشخص نمودن هدف قدم اول است و نوشتن آن بر روی کاغذ قدم بعدی و هر دو لازم و ضروری. اما اکثر افراد به هر دلیلی زمانی برای استفاده از این روش صرف نمی کنند؛ به طوری که تنها 3 درصد از مردم هدفهای مشخص داشته و آنها را بر روی کاغذ می آورند. در اینجا چـند راه مشخص کردن اهداف را برایتان بازگو نموده و به شـما بـرای رسیدن به این اهداف راهنمایی هایی ارائه می دهیم. مشخص کردن فضاهای پیشرفت : مهمترین قدم در پیشرفت و ترقی شخصی، مشخص کردن رابطه بین جنبه های مختلف زندگی و جدا کردن جنبه هایی است که نیاز به تغییر و بهبودی دارند. برای این کار نقشه ای در ذهنتان طراحی کنید که توانایی ها و ضعف ها، ارزش ها و آرزوهای شما با توجه به زندگی شخصی، کاری و اجتماعیتان در آن لیست شود. نقاط ضعف خود را تشخیص داده، بهبود بخشید و از نقاط قوت خود نیز در راستای رسیدن به اهداف و جبران نقاط ضعف خود نهایت استفاده را ببرید. انتخاب هدف ها در انتخاب هدفهایتان باید دقیق و حساب شده عمل کنید. به یاد داشته باشید که این مرحله به دلیل نقش پر رنگ و مهم هدف در موفقیت؛ از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. اهداف باید به طور واقعی انتخاب شوند تا بتوانند به شما انرژی بدهند و در رساندن شما به مقصد ایفای نقش کنند. یک نکته ساده اما قابل توجه در انتخاب هدف اینست که نباید اهدافی را که انتخاب می کنید مانع یکدیگر بوده و با هم در تداخل باشند. به عبارتی دیگر نباید رسیدن به یک هدف، شما را از هدف دیگری دور سازد و یا لازمۀ رسیدن به یک هدف؛ چشم پوشی از هدف یا اهداف دیگری باشد. البته ممکن است که در راه رسیدن به هدفی لازم باشد از برخی مسائل و لذتهای کوتاه و زود گذر گذشت یا آنها را به تعویق انداخت تا در آینده به نتایج ارزشمندی دست یافت که از آنها به عنوان پرداخت هزینه نام برده میشود . برای روشن تر شدن مطلب به این مثال توجه کنید: ممکن است یکی از اهداف شما در زندگی این باشد که برای همسرتان یک اتومبیل زیبا بخرید و از طرفی هدف دیگری که برای خود انتخاب کرده اید؛ برنامه های تفریحی شبانه شما از جمله صرف شام در رستوران به همراه دوستانتان و یا حتی همسرتان و ... باشد. اما واضح است که با این عادت نمی توانید هیچ پولی پس انداز کنید، چون همۀ پول خود را به خاطر برنامۀ هر شبتان خرج کرده، از دست می دهید و نمی توانید هدف بعدی خود را که خرید اتومبیل است تیک بزنید. یعنی در واقع با هدف اول، هدف دوم خود را به دلیل ضعف مالی از دست خواهید داد. البته ناگفته نماند که بعضی از این تداخل ها ممکن است با اولویت بندی صحیح به طور کامل برطرف شوند که نیاز به یک برنامه ریزی صحیح و با تفکر دارد. رسیدن به هدف ها در این قسمت به مواردی که مرتبط با پیشرفت و ترقی شخصیتان می باشد و گام هایی که برای رسیدن به اهداف شخصی، کاری و اجتماعیتان باید بردارید اشاره می کنیم. 1. هدف: داشتن صبر بیشتر شخصی: آزار و اذیت هایی که باعث می شود صبر خود را از دست بدهید را لیست کرده و سعی کنید راه حل هایی برای آن خلق کنید. اگر ترافیک حرصتان را در می آورد، زودتر از خانه خارج شوید، مسیر دیگری را انتخاب کنید، از وسایل نقلیه ی عمومی استفاده کنید، موزیك گوش دهید و.... حرفه ای: برایتان عذاب آور است وقتی همکارانتان مدت زیادی وقت در جلسات صرف می کنند و یا با حرف زدن کار شما را مختل کرده و تمرکزتان را می گیرند؟ از آنها دستور جلسه بخواهید و ببینید آیا حضور شما در کل جلسه لازم است یا خیر. اگر حرف زدن همکارانتان تمرکزتان را برهم می زند، در اتاقتان را ببندید و یا محیط آرام تری را برای خود انتخاب نمایید. 2. هدف: به دست آوردن کنترل احساسات شخصی: هر چیزی که مخالف هدف کنترل احساساتتان باشد را به دقت بررسی کنید و ببینید چه چیزهایی باعث خارج شدن شما از حالت عادی می شود. یا از آنها دوری کنید یا در صورت لزوم آنها را اصلاح کنید و حتی اگر نیاز بود؛ در خودتان تغییراتی ایجاد نمایید. حرفه ای: اگر چیزی یا حرفی در یک جلسه اذیتتان کرد و احساس کردید که کنترل خود را از دست خواهید داد، قبل از اینکه عملی انجام دهید که بعدها پشیمان شوید، عذر خواهی کرده و جلسه را ترک کنید و کمی قدم بزنید. 3. هدف: بالا بردن تعادل و ثبات شخصی: کاری کنید تا از شر عادت های مضر و مخربی مثل سیگار کشیدن و پرخوری راحت شوید. وقت کافی برای کارهای بزرگ، تغییرات مکانی و ارتباطی و کاری بنا بر اهدافتان صرف کنید. اگر وقت کافی برای این کار ندارید، آن را ایجاد کنید. حرفه ای: تعادل و ثبات خود را در مسائل مختلف مثلاً با کم کردن هزینه های بیهوده، کم کردن روابط غیر کاری و غیر مؤثر در کارتان بالاتر ببرید. توانایی هایتان را بشناسید، مهارت هایتان را با تمرین و ممارست بیشتر بالا ببرید و دستاوردهای خود را به دقت بررسی کنید. 4. هدف: اضافه کردن لذت و خوشی جزء برنامه ی روزانه شخصی: به جای اینکه به طور یکنواخت هر روز روی مبل جلوی تلویزیون لم بدهید، برای تعطیلات آخر هفتۀ خود برنامه ریزی کنید، به پارک یا سینما بروید، به جای خرید مدام از نزدیک ترین فروشگاه محل سکونتتان از محله های زیبا و دیگر شهر خرید کنید و به طور خلاصه ایجاد تنوع کنید. کمی سرگرمی و چیزهای تازه به زندگی اجتماعیتان اضافه کنید. شب های جمعه را به رستوران های مختلف بروید. آخر هفته ها را با همسرتان بگذرانید. بعد از ظهرها با دوستانتان فعالیت های جدید را شروع کنید. اما وقتی انتخاب هایتان را انجام می دهید، همیشه هدف هایتان را مد نظر قرار دهید. حرفه ای: گه گاه مسیر خانه تا اداره را پیاده طی کنید و یا اگر مسیرش طولانی است، ماشینتان را دورتر از محل کار پارک کرده و بقیه ی مسیر را پیاده بروید. این کار هم ورزش است و هم از هوای تازه لذت خواهید برد. یا می توانید برای حرفۀ خود یک برنامه ریزی درست داشته باشید تا بتوانید وقت خالی جهت تفریح و استراحت ایجاد کنید تا بتوانید مدام سطح انرژی خود را حفظ کرده و افزایش دهید. زیرا کار کردن در هنگام خستگی سرعت انجام و اتمام کار را کاهش می دهد، راندمان کار پایین می آید و حتی ممکن است به دوباره کاری منجر شود. پس در اوقات فراغتتان کارهایی انجام دهید که دوست دارید، تا با انرژی به دست آمده بعد از یک استراحت خوب و کافی کارهای خود را بهتر و سریع تر از زمانی که می خواستید بدون استراحت کافی به کار بپردازید، انجام دهید. اهدافتان را همیشه مد نظر قرار دهید "یک هدف بدون برنامه، فقط یک آرزو است." آنتوان دو سنت اگزوپری پیشرفت خود را بررسی کنید. هر سه ماه یکبار میزان پیشبرد اهدافتان را ملاحظه کنید و ببینید تا چه اندازه جلو رفته اید. برای گرفتن هر تصمیمی در زندگیتان، همیشه اهدافتان را مد نظر قرار دهید تا نتایج فوق العاده آن را مشاهده کنید. قسمت دوم: تعیین هدف و ویژگیهای آن ما برای آنکه به هدفی برسیم باید ابتدا شناخت کاملی از هدف خود داشته باشیم. در این قسمت می خواهیم به بررسی جوانب دیگری از اهداف، معرفی ویژگیهای آن و چگونگی تعیین آن بپردازیم. در یک مکان آرام که احساس راحتی می کنید، بنشینید و دست کم نیم ساعت وقت بگذارید تا دریابید که به واقع می خواهید چگونه باشید و به چه چیزهایی برسید. این زمان شاید ارزشمندترین نیم ساعت زندگی شما باشد ( البته اگر لازم است بیشتر وقت بگذارید ). اجازه بدهید نیروی تخیلتان آزادانه پرواز کند. به هیچ وجه، به آن، دهانه و افسار نزنید! اگر بدانید شما در زندگی، هرگز با شکست مواجه نخواهید شد، در این صورت چه کارهایی را می خواهید در زندگی انجام دهید و به چه چیزهایی برسید؟ چیزهایی که سالهای به آن فکر می کردید، قسمتی از فهرست رویاهای شما را تشکیل خواهند داد. علاوه بر آن، می توانید مواردی را که تا کنون شهامت فکر کردن به آنها را نداشته اید، در این لیست بگنجانید. این تصمیم گیری بسیار لازم است تا بدانید چه می خواهید، چرا که همین کار تعیین می کند در آینده برای چه می کوشید و چه چیزهایی بدست می آورید. پیش از آنکه رویدادی در جهان رخ دهد و کاری در جهان واقع شود، باید ابتدا این کار در اندیشه شما انجام شده و به وقوع پیوسته باشد و خود را شایسته و لایق آنها بدانید. پس مهار ذهنی خویش را رها کرده و هیچ حد و مرزی قائل نشوید. اولویت بندی : پس از آنکه اهداف خود را بر روی کاغذ نوشتید، باید آنها را بر طبق ضرورت، علاقه و تناسب زمانی و نیز انگیزه ای که برای شما به دنبال خواهد داشت، اولویت بندی کنید. به رویاهایتان فکر کنید. در رویاپردازی سخاوتمند و بلندنظر باشید و تمامی رویاهای خود را بر روی کاغذ بیاورید. فعلا به این موضوع فکر نکنید که چگونه می توانید به رویاهای خود عینیت ببخشید، فقط و فقط بنویسید. هیچ حد و مرزی وجود ندارد. خود را غرق در اهدافتان کنید. تایم باند کردن : پس از آنکه اهداف خود را بر طبق اولویت نوشتید، ابتدا باید برای آنها زمان تعریف کرده و یا به اصطلاح آنها را تایم باند کنید. این عمل برای شما یک تعهد کاری به وجود می آورد، یک اضطرار موثر که در شما ایجاد انگیزه می نماید تا در تاریخ مقرر به آنها برسید. اگر اهداف زمان بندی نشوند، به راحتی انجام کارها و وظایف به تاخیر انداخته می شود و دیگر هیچ ضرورت و اضطراری وجود نداشته و از آن گذشته در نظم و برنامه کاری شما خلل به وجود می آید. اهدافی را برگزینید که بیشترین اهمیت را برای شما دارند. اهدافی که محرک و مشوق شما هستند و دست یابی به آنها بیشترین شادی و نشاط را در شما موجب می شود. این چهار هدف را بر روی یک کاغذ دیگر یادداشت کنید و بنویسید که چرا مصمم هستید تحت هر شرایطی به این اهداف برسید؟ این که تکلیف شما با این «چرا» مشخص شود بسیار مهم تر از این است که شما بدانید چکونه می توانید به این اهداف برسید. وقتی بدانید چرا می خواهید به هدفی برسید، پیدا کردن راهی برای رسیدن به آن هدف، خود به خود تضمین می شود. در تعیین اهداف، تنها به خود فکر نکنید، به دیگران هم بیاندیشید. به کسانی که در زندگی شما وجود دارند. به این فکر کنید که اگر شما به اهداف خود جامه عمل بپوشانید، دیگران از این کار چه سودی می برند؟ در دنیا، تقریبا به هر چیزی که بخواهید می توانید برسید. تنها باید دلایل منطقی برای رسیدن به آنها داشته باشید. در پایان برای خود توصیف کنید برای رسیدن به اهدافتان باید چگونه انسانی باشید. این که چقدر در راه رسیدن به هدف باید استواری و قاطعیت داشته باشید و چه مقدماتی برای رسیدن به آنها مهیا سازید و به طور کلی رد حوزه فعالیت خود چگونه کار کنید. خوش بین باشید، اما موانع را شناسایی و برطرف کنید. ورزش های فکری را در برنامه خود بگنجانید : به طور منظم، تمرین فکری داشته باشید، تا با این کار مغزتان این فرمان را دریافت کند که شما تحت هر شرایطی می خواهید به هدف خود برسید. یکی از اهداف خود را به عنوان "ویژن" انتخاب کنید: برای خود یک کلیپ ۳۰ ثانیه ای بسازید و تصور کنید در شرایطی قرار گرفته اید که از هدفی که به آن رسیده اید در حال لذت بردنید و خود را در آن ببینید. در این مورد، دقیق باشید. هر قدر بیشتر به جزئیات فکر کنید، به همان میزان بیشتر در موقعیتی قرار می گیرید که بتوانید به نتایج ملموس، واقعی و عینی دست پیدا کنید. روزانه دو بار و هر بار چند دقیقه، آرام بنشینید و به هدف خود فکر کنید. تصور کنید به هدفتان نایل شده اید، بنابراین خود را سرزنده و شاداب احساس می کنید. شادی، غرور، افتخار و هیجان را با تمام وجود احساس خواهید کرد. تمامی جزئیات را برای خود مجسم کنید، چیزهایی را به خاطر آورید که پس از موفقیت می بینید، می شنوید و احساس می کنید. در این لحظه، احساسی عالی دارید. این طور نیست؟ این یکی از مهمترین مواردی است که در شما ایجاد انگیزه و انرژی خواهد کرد. پس سعی کنید آن را به بهترین شکل و خیلی زیبا تصویر کنید. روی اهداف خود تمرکز داشته باشید : در اینجا برایتان مثالی ساده می آورم تا متوجه اهمیت تمرکز و نقش آن در رسیدن به اهداف بشوید. تا کنون مسابقات تیراندازی را مشاهده کرده اید؟ نوع آن فرق نمی کند، با تیر و کمان، اسلحه،.... در هر کدام از انواع آن تیرانداز ابزاری دارد برای تیراندازی و در مقابل او یک سیبل با فاصله ای معین وجود دارد که باید تیر خود را در مرکز آن بنشاند. اما قبل از رها کردن تیر چند لحظه و گاهی چند دقیقه به سیبل خیره می شود و روی آن تمرکز می کند. آیا تا کنون تیراندازی را دیده اید که به هنگام رها کردن تیر در حال نگاه کردن به پشت سر خود، آسمان، صحبت کردن با همسر خود با موبایل! و ... باشد و تیر را به هدف بزند؟!!! قطعا تمرکز نقش بسیار مهمی در رسیدن به هدف دارد. از چیزهایی که تمرکز شما را ـ چه ذهنی و چه جسمی ـ در نگاه به اهدافتان و رسیدن به آنها می گیرد، جدا دوری کنید. شما باید دائما نگاهتان به جلو و سیبل مقابلتان باشد
عوامل موثر در موفقيت تحصيلي تعيين هدف پيگيري اهداف مشكل اساسي بعضي از افراد در نرسيدن به هدف آن است كه پس از انتخاب آن ، پيگيري هاي لازم براي رسيدن به آن را انجام نمي دهند. بنابراين براي رسيدن به اهداف بايد: 1- پيگيري لازم را انجام دهيم . 2- برنامه ريزي كنيم . 3- انگيزه كافي داشته باشيم . 4- سعي و تلاش پيگير، پشتكار مستمر و اراده ي قوي داشته باشيم . 5- هرچند وقت يكبار اهداف خود را مرور نماييم . 6- به موفقيت ، ايمان داشته و به خود، اعتماد داشته باشيم . 7- اميدواري ، صبوري در برابر مشكلات و توكّل به خداوندگار هستي را فراموش نكنيم . خودپنداري مثبت (تفكر مثبت ) آدمي ساخته افكار خويش است . فردا همان خواهد شد كه امروز فكر مي كنيد. موريس مترلينگ آنچه پس از تعيين هدف در موفقيت و در يادگيري تأثير مهمي دارد عبارت است از «خودپنداري مثبت ». خودپنداري عبارت از تجزيه و تحليل و نگرش شخص به ماهيت خودش مي باشد. هر فرد داراي دو نوع خودپنداري است . الف - خودپنداري مثبت ب - خودپنداري منفي خودپنداري مثبت آدمي را به سوي سعي و تلاش بيشتر و در نهايت به سوي موفقيت راهنمايي مي كند اما پندارهاي منفي فرد را به سوي شكست راهنمايي مي نمايد و مغز و روح آدمي را در جهت خلاف فعاليت ها و هدفهاي تعيين شده او پيش مي برد. به راستي تفكر شما نسبت به خودتان چيست؟ آيا در آينده فرد موفقي خواهيد شد يا نه؟ آيا در دانشگاه و در رشته ي دلخواه تان قبول خواهيد شد يا نه؟ اگر پاسخ سؤالات شما به صورت مثبت بيان شود راه را به سوي موفقيت شما هموار خواهد ساخت و اگر پاسخ آنها منفي باشد مانعي بزرگ بر سرراهتان ايجاد خواهد كرد كه شايد هرگز نتوانيد آن مانع را پشت سر بگذاريد. (مگر آنكه آنرا تغيير دهيد.) نسبت به مطالعه چه ديد و طرز تفكري داريد؟ اگر افكار منفي در مورد مطالعه يك درس در ذهن شما رسوخ كند به راحتي نمي توانيد در آن درس نمره ي مطلوب بياوريد. آيا تا به حال به اين نكته توجه كرده ايد كه اگر در ذهن و ضمير ناخودآگاه تان از درسي خوشتان نيايد، در آن درس موفقيتي كسب نمي كنيد؟ علاوه بر مطالب ذكر شده در بالا، نوع نگرش و تفكر شما در يك مورد، ميزان علاقه ي شما را به آن مورد تعيين مي كند. مثلاً اگر در ذهنتان اين باشد كه درس شيمي را هيچ وقت ياد نمي گيريد. به مرور زمان علاقه ي شما نسبت به آن درس و درنتيجه ميزان مطالعه ي شما در درس موردنظر كاهش يافته و حاصل آن چيزي جز يادگيري كمتر در آن درس نيست . انديشه ها، چه مثبت و چه منفي ، ذهن رادر همان جهت برنامه ريزي مي كنند و فعاليت هاي ما را به همان جهت سوق مي دهند و در ضمير ناخودآگاه ما كه فرمانرواي وجودي ما نيز مي باشد، تأثير مي گذارند. بنابراين اگر افكار منفي در شما وجود دارد، همين حالا آنها را دور ريخته و تفكرات مثبت را جايگزين آن كنيد. مثلاً باخود تصميم بگيريد كه ، از هم اكنون مطالعه اين كتاب تأثير مثبتي در قبولي شما در كنكور بگذارد. با خود بگوييد كه اگر ديگران توانسته اند حتماً من نيز مي توانم . بياييد از اين به بعد اينگونه بيانديشيم كه : من مي توانم در تحصيل موفق شوم . من توانايي آموختن درس ها را دارم . من مي توانم آنچه را كه خوانده ام به خاطر بسپارم . من مي توانم در هر شرايطي بر افكار پريشان خود مسلط شوم . من تمامي دروس (چه دروس مشكل و چه دروسي كه از آنها به هر دليل خوشم نمي آيد) را به خوبي فرا مي گيرم . انديشه و تفكر هر فرد، راهنماي رفتار و عمل اوست . بنابراين يكي از موانع موفقيت ، انديشه و تصوير ذهني منفي از خود و تواناييها و استعدادهاي خويشتن است . و در مقابل آن خودپنداري مثبت عامل مؤثري در موفقيت مي باشد. در خودپنداري مثبت سعي كنيد از تلقين مثبت نيز بهره بگيريد. افكار و انديشه هاي مثبت تان را به دفعات تكرار كنيد. توجه داشته باشيد بهترين زمان براي تلقين مثبت در هنگام آرامش شخص مثلاً شبها قبل از خواب و صبح زود بعد از بيدار شدن از خواب است . علاقه علاقه به مطالعه يكي ديگر از عوامل مؤثر افزايش يادگيري مي باشد. بارها با دانش آموزاني برخورد كرده ام كه به دلايل مختلف علاقه ي آنها نسبت به يكي از دروس كاهش يافته و اين كاهش علاقه باعث افت شديد در آن درس و گاهي به تبع آن در دروس ديگر شده است . مثلاً هنگامي كه كتاب رياضي خود را باز مي كنيد چه تصوّري از آن داريد؟ بعضي از شما با خود مي گويید: واي بازهم رياضي ! عجب درس مشكلي ! و پس از آنكه كمي به آن نگاه مي كنيد، مي گوييد: اصلاً حال و حوصله درس خواندن ندارم . و كتاب را كنار مي گذاريد. اگر كمي بيشتر براي خود برنامه ريزي داشته باشيد به سراغ درس ديگري مي رويد. كه در هر دو حالت نتيجه آن كاهش مطالعه و نهايتاً كاهش يادگيري است . بنابه آنچه بيان شد مي توان نمودار زير را رسم نمود. علاقه يك امر ايجادشدني (و اكتسابي ) مي باشد و صددرصد ذاتي نيست و همچنين كسب آن نياز به زمان زيادي ندارد. بنابراين از همين حالا اگر به درسي علاقه نداريد، تصور ذهني خويش را نسبت به آن تغيير دهيد و سعي كنيد به آن علاقمند شويد. توجه به ميزان اطلاعاتي كه هر درس به شما مي دهد و يا ميزان تأثير و نقشي كه آن درس در زندگي شما و يا حتي در قبولي شما در كنكور و ورود به دانشگاه دارد و مطالعه در زمان مناسب و همچنين عقب نماندن از مباحث كلاس تأثير قابل توجهي در ايجاد علاقه نسبت به يك درس خاص دارد. و توجه داشته باشيد كه : اگر كسي به كاري علاقه داشته باشد، خسته نمي شود. ايجاد و افزايش علاقه به مطالعه باعث مي شود كه : 1- انگيزه بيشتري براي مطالعه داشته باشيد. 2- بين مطالب جديد و مطالبي كه در گذشته آموخته ايد، ارتباط برقرار كنيد. 3- دقت و حافظه ، بيشتر شود. 4- زمانهاي مطالعه جزء زمانهاي كسل كننده زندگي به حساب نيايد. به وسيله ي ارتباط با افراد موفق و همچنين توجه به هدف ، مخصوصاً اگر هدفتان يك هدف بزرگ و عالي باشد، مي توانيد ميزان علاقه تان را به مطالعه افزايش دهيد. بنابراين : علاقه به مطالعه را در خودتان افزايش دهيد و سعي كنيد از مطالعه لذت ببريد. اراده هيچ كار بزرگي ، بدون اراده ي بزرگ ميسر نخواهد شد. بالزاك اراده عبارتست از نيرويي كه به انسان كمك مي كند تا به سر منزل آمال و آرزوهاي خويش برسد. شما پس از انتخاب هدف ، بايد با اراده اي قوي به سعي و تلاش براي رسيدن به آن بپردازيد. كسي كه با اراده ي قوي گام در مسير موفقيت مي گذارد، مسير پيشرفت و موفقيت را براي خود هموار مي سازد. اين فرد در برخورد با مشكلات از خود پايداري ، سعي و تلاش بيشتري نشان مي دهد و برعكس ، كسي كه داراي اراده ي ضعيفي مي باشد با مواجه شدن با يك مانع كوچك و حتي يك سخن كوتاه دست از تلاش مي كشد. مثلاً اگر دانش آموز رشته ي علوم تجربي هستيد و با هدف قبولي در رشته پزشكي در حال كوشش فراوان جهت آمادگي براي كنكور مي باشيد و ناگهان در روزنامه ها و يا از طريق يكي از دوستانتان خبر بيكاري هزاران پزشك را بشنويد. چه خواهيد كرد؟ اگر در سعي و تلاش شما خللي ايجاد شد بدين معني است كه داراي اراده ي ضعيفي هستيد ولي اگر با توجه به مورد بالا نه تنها از تلاشتان كاسته نشد بلكه به پشتكارتان افزوديد شما اراده ي قوي داريد كه با اين اراده و به همراه سعي و تلاش و توجه به عوامل ديگر حتماً موفق خواهيد شد. البته به اين نكته نيز توجه داشته باشيد كه در مثال فوق احتمال دارد در شما نگراني و اضطرابي پيش آيد ولي با توجه به آنكه هدف خودتان را با شناخت و آگاهي انتخاب كرده و خود را براي پيشرفتهاي بعدي مثلاً گرفتن يك تخصص آماده كرده ايد هرگز نگراني به دل راه نداده و به سعي و تلاشتان ادامه بدهيد. انسان هاي موفق ، اراده ي راسخ و تزلزل ناپذير دارند. اراده ي قوي شما را به فعاليت بيشتر و جديّت در مطالعه و درس خواندن راهنمايي مي كند و باعث مي شود دچار تزلزل و ضعف و ناتواني نشويد. آنها كه اراده ي ضعيفي دارند حاضر به تحمل زحمت و فعاليت بيشتر نيستند و امكان موفقيت آنها نيز كمتر است . پس عزمتان را جزم كنيد و با اراده اي قوي به مطالعه و سعي و تلاشتان ادامه دهيد. و بدانيد كه : «افرادي كه اراده ي ضعيفي دارند منتظر حوادث ناگهاني و معجزه آسا هستند و آنانكه اراده اي قوي دارند خود خالق حوادث و اتفاقات عالي و مهم هستند.» پشتكار (سعي و تلاش مستمر ) «پيروزي با كساني است كه بيش از ديگران پشتكار دارند.» ناپلئون بناپارت پس از انتخاب هدف ، خودپنداري مثبت ، ايجاد علاقه و يك اراده ي قوي آنچه در موفقيت شما نقش كليدي دارد «سعي و تلاش و پشتكار» مي باشد. بدون تلاش هيچ موفقيتي نصيب انسان نخواهد شد. به عبارت ديگر هيچ كس بدون زحمت به جايي نرسيده است . بدون تلاش كردن و بدون مطالعه قطعاً چيزي ياد نمي گيريد. اگر در هنگام مطالعه به مطالبي برخورد كرديد كه يادگرفتن آن مشكل بود، زود دلسرد نشويد، دوباره تلاش كنيد، دوباره بخوانيد در يادگرفتن آن پافشاري كنيد، از دوستانتان بپرسيد، از معلمتان كمك بگيريد. در اين صورت است كه آن مطلب را فرا مي گيريد. آنچه در آموختن مهم است سعي و تلاش و سپس استقامت و صبوري براي يادگيري مي باشد. هرگز انتظار نداشته باشيد كه يك شبه ره صدساله را طي كنيد. توجه داشته باشيد كه استمرار در تلاش و استمرار در مطالعه ، يادگيري را بيش تر خواهد كرد، به طوري كه جيم ران مي گويد: «تلاش منظم ، پاداش چند برابر دارد.» امروزه تحقيقات و مطالعات علمي نشان مي دهد كه اكثر انسان ها توانايي يادگيري صددرصد و در حد تسلط مطالب را دارا مي باشند. اين امر بستگي زيادي به سعي و تلاش و استقامت دارد. امروز را از دست ندهيد و تلاشتان را از همين حالا شروع كرده و يا آنرا بيشتر كنيد و توجه داشته باشيد كه : «كوشش كنيد آنچه شما را راضي مي كند، به دست آوريد، وگرنه زماني خواهد رسيد كه ناچاريد به آنچه به دست آورده ايد، راضي باشيد.» برنارد شاو تمركز حواس «حواس و افكار متمركز سر منشأ خلاقيت مي باشند.» در هنگام انجام هر كاري از جمله مطالعه تمركز حواس عامل بسيار مهمي مي باشد. تمركز حواس عبارتست از «هم جهت كردن تمام نيروهاي ذهني حسي بر روي يك موضوع و يا يك هدف مشخص .» اگر مشغول كاري هستيد حتي اگر آن كار بسيار ساده است سعي كنيد افكارتان را فقط روي همان موضوع متمركز كنيد. اين عمل باعث كنترل و بهبود اعمال و رفتار، در جهت رسيدن به هدف موردنظر مي شود. علاوه بر آن ، تمركز حواس و افكار باعث ايجاد آرامش و آسايش در فرد شده كه حاصل آن يادگيري بيشتر مي باشد. شايد برايتان اتفاق افتاده باشد كه در هنگام مطالعه و يا سر كلاس درس ناخودآگاه حواستان از موضوع اصلي دور شده و مدت زمان زيادي به موضوع ديگري انديشيده ايد و هنگامي كه به خود آمده ايد، شاهد آن بوده ايد كه زمان زيادي را بيهوده از دست داده ايد. بنابراين سعي كنيد در هنگام مطالعه ، نشستن سر كلاس درس و هر موقعيت يادگيري ديگر افكار و حواستان را روي همان موضوع متمركز نماييد. يك راه ايجاد تمركز در اين موارد يادداشت برداري و نت برداري مي باشد كه باعث مي شود حواس شما بر روي موضوع موردنظر متمركز شود. تمركز حواس نتايج زيادي به همراه دارد كه از آن جمله به موارد زير مي توان اشاره نمود: 1- آمادگي ذهني و افزايش سرعت يادگيري 2- تقويت حافظه و افزايش ميزان يادگيري 3- تقويت قدرت محاسباتي و توانايي استدلال قوي 4- افزايش اعتماد به نفس فردي (با يادگيري بيشتر) 5- استفاده بهينه از زمان 6- ايجاد آرامش روحي بنابراين شما با تسلط بر افكارتان و هم سو كردن تمامي قواي ذهني تان به روي موضوع موردنظر مي توانيد به افكار ناخواسته و پريشان فائق آييد. علاوه بر اين ايجاد علاقه به موضوع مطالعه نيز مي تواند شما را در متمركز نمودن افكارتان ياري رساند. سعي كنيد عوامل مزاحم ايجاد تمركز را از خود دور كنيد. انتخاب مكان و زمان مناسب مطالعه ، تندرستي و تقويت بدني ، خواب به اندازه و ايجاد عادت هاي صحيح مطالعه و افزايش انگيزه ي مطالعه كردن و عدم اضطراب و نگراني از عوامل مهم ديگر در تمركز حواس و افكار شما مي باشند. نقاط قوت و ضعف خود را بشناسيد برترين معرفت ها شناخت آدمي است نسبت به خويشتن خويش «حضرت علي (ع )» هر انساني در زندگي داراي نقاط قوت و ضعفي مي باشد و بارها لذت پيروزي و موفقيت و طعم شكست را تجربه كرده است . اما در اين ميان آنهايي كه شكست هايشان باعث نشده خللي در خودباوري ، اعتماد به نفس ، اراده و پشتكارشان وارد شود به موفقيت هاي بزرگ رسيده اند و به اهداف خود بسيار نزديك تر شده اند. اگر شما درسي را خوب فرا نمي گيريد و يا در امتحانات آن نمره دلخواه را به دست نمي آوريد نبايد هرگز نااميد و مأيوس شويد. تمامي موفقيت ها و شكست هاي خود را و يا به عبارت صريح تر تمامي نقاط قوت و ضعف خود را بر روي كاغذي بنويسيد. ببينيد واقعاً در چه درسهايي ضعيف هستيد؟ در يادگرفتن چه درسهايي با مشكل مواجه هستيد؟ چرا نمي توانيد نمره هاي خوبي كسب كنيد؟ و به طور كلي موانع پيشرفت و موفقيت شما در آن درس ها چيست؟ و همين طور ببينيد در چه درس هايي مشكل نداريد و مي توانيد در آنها نمره خوبي كسب كنيد و يا در چه درس هايي تست زني شما دقيق تر، درست تر و سريع تر مي باشد؟ در اينجا نيز به دلايل اصلي پيشرفت و موفقيت خود فكر كنيد؟ اولين گام پيروزي شناخت نقاط ضعف و دانستن علت هاي آن مي باشد. با مشخص شدن نقاط ضعفتان قسمتي از مشكلات شما حل مي شود زيرا شناختن صحيح درد، نيمي از درمان است . همانطور كه قبلاً بيان شد تحقيقات جديد نشان مي دهد كه همه ي انسان ها توانايي يادگيري در حد تسلط را دارا مي باشند بنابراين ضعف ها را ناشي از كمي استعداد خود ندانيد. [همه ي انسان ها داراي استعدادهاي بالقوه فراواني هستند. اگر مي بينيد بعضي از افراد به ظاهر بااستعدادتر از ديگران مي باشند به دليل استفاده ي صحيح از استعدادها و توانايي آنها در به كارگيري و بهره وري از آن استعدادها و همچنين پشتكار مضاعف آنها مي باشد. شما نيز سعي كنيد دلايل موفقيت اين گونه افراد را يافته و آنها را به كار ببنديد.] حالا كه نقاط ضعف خود را شناختيد نوبت به برطرف كردن آنها مي رسد، سعي كنيد راه مناسبي براي جبران آنها پيدا كنيد. راه حل جبران آنها مي تواند مرور و تكرار كردن درس ها، كمك گرفتن از دوستان ، آشنايان و يا كمك گرفتن از معلمان ، همچنين در صورت لزوم شركت در كلاسهاي تقويتي ، استفاده از كتابهاي كمك آموزشي مناسب و... و يا راه حل هايي كه به ذهن خودتان مي رسد، باشد. در اين مرحله مي توانيد از نظرات والدين ، معلمان و دوستان خوبتان نيز استفاده نماييد. علاوه بر اينها از خودپنداري و تلقين مثبت ، تمركز حواس و عوامل مؤثر ديگر نيز استفاده كنيد و بدانيد بدون پافشاري و پشتكار و همچنين بدون زحمت نقاط ضعف قابل جبران نيستند. از زماني كه تصميم جدي گرفتيد كه نقاط ضعف خود را برطرف كنيد و شروع به سعي و تلاش مستمر كرديد ديگر اينها جزء نقاط ضعف شما به حساب نمي آيند و هرچه در غلبه بر آنها پيشرفت كنيد به نقاط قوت شما نزديك تر مي شوند (مگر آنكه پس از مدتي مجدداً اصلاح و بهبود آنها را رها كنيد. بنابراين استمرار در سعي و تلاش را هرگز فراموش نكنيد.) هرگز انتظار نداشته باشيد كه در يك لحظه تمام آنها اصلاح شوند. اين امر مطمئناً به زمان نياز دارد ولي شما بايد سعي كنيد آنها را در اسرع وقت جبران نماييد. بنابراين سعي كنيد نقاط ضعف خود را اصلاح و نقاط قوت خود را بهبود بخشيد و دلايل اصلي موفقيت در نقاط قوت خود را براي اصلاح نقاط ضعف به كار ببنديد. و توجه داشته باشيد كه : «درخشانترين تاجي كه مردم بر سر مي نهند در آتش كوره ها ساخته شده است .» چارلي چاپلين «موفقيت از آن كساني نيست كه هرگز دچار ناكامي نمي شوند بلكه متعلق به كساني است كه هرگز از تجديدمبارزه بيم و هراس ندارند.» هانري ف . كپ
تعيين هدف
پيگيري اهداف مشكل اساسي بعضي از افراد در نرسيدن به هدف آن است كه پس از انتخاب آن ، پيگيري هاي لازم براي رسيدن به آن را انجام نمي دهند. بنابراين براي رسيدن به اهداف بايد:
1- پيگيري لازم را انجام دهيم .
2- برنامه ريزي كنيم .
3- انگيزه كافي داشته باشيم .
4- سعي و تلاش پيگير، پشتكار مستمر و اراده ي قوي داشته باشيم .
5- هرچند وقت يكبار اهداف خود را مرور نماييم .
6- به موفقيت ، ايمان داشته و به خود، اعتماد داشته باشيم .
7- اميدواري ، صبوري در برابر مشكلات و توكّل به خداوندگار هستي را فراموش نكنيم .
خودپنداري مثبت (تفكر مثبت ) آدمي ساخته افكار خويش است . فردا همان خواهد شد كه امروز فكر مي كنيد. موريس مترلينگ
آنچه پس از تعيين هدف در موفقيت و در يادگيري تأثير مهمي دارد عبارت است از «خودپنداري مثبت ».
خودپنداري عبارت از تجزيه و تحليل و نگرش شخص به ماهيت خودش مي باشد. هر فرد داراي دو نوع خودپنداري است .
الف - خودپنداري مثبت
ب - خودپنداري منفي
خودپنداري مثبت آدمي را به سوي سعي و تلاش بيشتر و در نهايت به سوي موفقيت راهنمايي مي كند اما پندارهاي منفي فرد را به سوي شكست راهنمايي مي نمايد و مغز و روح آدمي را در جهت خلاف فعاليت ها و هدفهاي تعيين شده او پيش مي برد.
به راستي تفكر شما نسبت به خودتان چيست؟ آيا در آينده فرد موفقي خواهيد شد يا نه؟ آيا در دانشگاه و در رشته ي دلخواه تان قبول خواهيد شد يا نه؟
اگر پاسخ سؤالات شما به صورت مثبت بيان شود راه را به سوي موفقيت شما هموار خواهد ساخت و اگر پاسخ آنها منفي باشد مانعي بزرگ بر سرراهتان ايجاد خواهد كرد كه شايد هرگز نتوانيد آن مانع را پشت سر بگذاريد. (مگر آنكه آنرا تغيير دهيد.)
نسبت به مطالعه چه ديد و طرز تفكري داريد؟ اگر افكار منفي در مورد مطالعه يك درس در ذهن شما رسوخ كند به راحتي نمي توانيد در آن درس نمره ي مطلوب بياوريد.
آيا تا به حال به اين نكته توجه كرده ايد كه اگر در ذهن و ضمير ناخودآگاه تان از درسي خوشتان نيايد، در آن درس موفقيتي كسب نمي كنيد؟
علاوه بر مطالب ذكر شده در بالا، نوع نگرش و تفكر شما در يك مورد، ميزان علاقه ي شما را به آن مورد تعيين مي كند. مثلاً اگر در ذهنتان اين باشد كه درس شيمي را هيچ وقت ياد نمي گيريد. به مرور زمان علاقه ي شما نسبت به آن درس و درنتيجه ميزان مطالعه ي شما در درس موردنظر كاهش يافته و حاصل آن چيزي جز يادگيري كمتر در آن درس نيست .
انديشه ها، چه مثبت و چه منفي ، ذهن رادر همان جهت برنامه ريزي مي كنند و فعاليت هاي ما را به همان جهت سوق مي دهند و در ضمير ناخودآگاه ما كه فرمانرواي وجودي ما نيز مي باشد، تأثير مي گذارند. بنابراين اگر افكار منفي در شما وجود دارد، همين حالا آنها را دور ريخته و تفكرات مثبت را جايگزين آن كنيد. مثلاً باخود تصميم بگيريد كه ، از هم اكنون مطالعه اين كتاب تأثير مثبتي در قبولي شما در كنكور بگذارد. با خود بگوييد كه اگر ديگران توانسته اند حتماً من نيز مي توانم . بياييد از اين به بعد اينگونه بيانديشيم كه :
من مي توانم در تحصيل موفق شوم .
من توانايي آموختن درس ها را دارم .
من مي توانم آنچه را كه خوانده ام به خاطر بسپارم .
من مي توانم در هر شرايطي بر افكار پريشان خود مسلط شوم .
من تمامي دروس (چه دروس مشكل و چه دروسي كه از آنها به هر دليل خوشم نمي آيد) را به خوبي فرا مي گيرم .
انديشه و تفكر هر فرد، راهنماي رفتار و عمل اوست .
بنابراين يكي از موانع موفقيت ، انديشه و تصوير ذهني منفي از خود و تواناييها و استعدادهاي خويشتن است . و در مقابل آن خودپنداري مثبت عامل مؤثري در موفقيت مي باشد.
در خودپنداري مثبت سعي كنيد از تلقين مثبت نيز بهره بگيريد. افكار و انديشه هاي مثبت تان را به دفعات تكرار كنيد. توجه داشته باشيد بهترين زمان براي تلقين مثبت در هنگام آرامش شخص مثلاً شبها قبل از خواب و صبح زود بعد از بيدار شدن از خواب است .
علاقه
علاقه به مطالعه يكي ديگر از عوامل مؤثر افزايش يادگيري مي باشد. بارها با دانش آموزاني برخورد كرده ام كه به دلايل مختلف علاقه ي آنها نسبت به يكي از دروس كاهش يافته و اين كاهش علاقه باعث افت شديد در آن درس و گاهي به تبع آن در دروس ديگر شده است . مثلاً هنگامي كه كتاب رياضي خود را باز مي كنيد چه تصوّري از آن داريد؟ بعضي از شما با خود مي گويید: واي بازهم رياضي ! عجب درس مشكلي ! و پس از آنكه كمي به آن نگاه مي كنيد، مي گوييد: اصلاً حال و حوصله درس خواندن ندارم . و كتاب را كنار مي گذاريد. اگر كمي بيشتر براي خود برنامه ريزي داشته باشيد به سراغ درس ديگري مي رويد. كه در هر دو حالت نتيجه آن كاهش مطالعه و نهايتاً كاهش يادگيري است . بنابه آنچه بيان شد مي توان نمودار زير را رسم نمود.
علاقه يك امر ايجادشدني (و اكتسابي ) مي باشد و صددرصد ذاتي نيست و همچنين كسب آن نياز به زمان زيادي ندارد. بنابراين از همين حالا اگر به درسي علاقه نداريد، تصور ذهني خويش را نسبت به آن تغيير دهيد و سعي كنيد به آن علاقمند شويد. توجه به ميزان اطلاعاتي كه هر درس به شما مي دهد و يا ميزان تأثير و نقشي كه آن درس در زندگي شما و يا حتي در قبولي شما در كنكور و ورود به دانشگاه دارد و مطالعه در زمان مناسب و همچنين عقب نماندن از مباحث كلاس تأثير قابل توجهي در ايجاد علاقه نسبت به يك درس خاص دارد. و توجه داشته باشيد كه :
اگر كسي به كاري علاقه داشته باشد، خسته نمي شود.
ايجاد و افزايش علاقه به مطالعه باعث مي شود كه :
1- انگيزه بيشتري براي مطالعه داشته باشيد.
2- بين مطالب جديد و مطالبي كه در گذشته آموخته ايد، ارتباط برقرار كنيد.
3- دقت و حافظه ، بيشتر شود.
4- زمانهاي مطالعه جزء زمانهاي كسل كننده زندگي به حساب نيايد.
به وسيله ي ارتباط با افراد موفق و همچنين توجه به هدف ، مخصوصاً اگر هدفتان يك هدف بزرگ و عالي باشد، مي توانيد ميزان علاقه تان را به مطالعه افزايش دهيد. بنابراين :
علاقه به مطالعه را در خودتان افزايش دهيد و سعي كنيد از مطالعه لذت ببريد.
اراده
هيچ كار بزرگي ، بدون اراده ي بزرگ ميسر نخواهد شد. بالزاك
اراده عبارتست از نيرويي كه به انسان كمك مي كند تا به سر منزل آمال و آرزوهاي خويش برسد. شما پس از انتخاب هدف ، بايد با اراده اي قوي به سعي و تلاش براي رسيدن به آن بپردازيد.
كسي كه با اراده ي قوي گام در مسير موفقيت مي گذارد، مسير پيشرفت و موفقيت را براي خود هموار مي سازد. اين فرد در برخورد با مشكلات از خود پايداري ، سعي و تلاش بيشتري نشان مي دهد و برعكس ، كسي كه داراي اراده ي ضعيفي مي باشد با مواجه شدن با يك مانع كوچك و حتي يك سخن كوتاه دست از تلاش مي كشد. مثلاً اگر دانش آموز رشته ي علوم تجربي هستيد و با هدف قبولي در رشته پزشكي در حال كوشش فراوان جهت آمادگي براي كنكور مي باشيد و ناگهان در روزنامه ها و يا از طريق يكي از دوستانتان خبر بيكاري هزاران پزشك را بشنويد. چه خواهيد كرد؟ اگر در سعي و تلاش شما خللي ايجاد شد بدين معني است كه داراي اراده ي ضعيفي هستيد ولي اگر با توجه به مورد بالا نه تنها از تلاشتان كاسته نشد بلكه به پشتكارتان افزوديد شما اراده ي قوي داريد كه با اين اراده و به همراه سعي و تلاش و توجه به عوامل ديگر حتماً موفق خواهيد شد. البته به اين نكته نيز توجه داشته باشيد كه در مثال فوق احتمال دارد در شما نگراني و اضطرابي پيش آيد ولي با توجه به آنكه هدف خودتان را با شناخت و آگاهي انتخاب كرده و خود را براي پيشرفتهاي بعدي مثلاً گرفتن يك تخصص آماده كرده ايد هرگز نگراني به دل راه نداده و به سعي و تلاشتان ادامه بدهيد.
انسان هاي موفق ، اراده ي راسخ و تزلزل ناپذير دارند.
اراده ي قوي شما را به فعاليت بيشتر و جديّت در مطالعه و درس خواندن راهنمايي مي كند و باعث مي شود دچار تزلزل و ضعف و ناتواني نشويد. آنها كه اراده ي ضعيفي دارند حاضر به تحمل زحمت و فعاليت بيشتر نيستند و امكان موفقيت آنها نيز كمتر است .
پس عزمتان را جزم كنيد و با اراده اي قوي به مطالعه و سعي و تلاشتان ادامه دهيد. و بدانيد كه :
«افرادي كه اراده ي ضعيفي دارند منتظر حوادث ناگهاني و معجزه آسا هستند و آنانكه اراده اي قوي دارند خود خالق حوادث و اتفاقات عالي و مهم هستند.»
پشتكار (سعي و تلاش مستمر )
«پيروزي با كساني است كه بيش از ديگران پشتكار دارند.» ناپلئون بناپارت
پس از انتخاب هدف ، خودپنداري مثبت ، ايجاد علاقه و يك اراده ي قوي آنچه در موفقيت شما نقش كليدي دارد «سعي و تلاش و پشتكار» مي باشد. بدون تلاش هيچ موفقيتي نصيب انسان نخواهد شد. به عبارت ديگر هيچ كس بدون زحمت به جايي نرسيده است .
بدون تلاش كردن و بدون مطالعه قطعاً چيزي ياد نمي گيريد. اگر در هنگام مطالعه به مطالبي برخورد كرديد كه يادگرفتن آن مشكل بود، زود دلسرد نشويد، دوباره تلاش كنيد، دوباره بخوانيد در يادگرفتن آن پافشاري كنيد، از دوستانتان بپرسيد، از معلمتان كمك بگيريد. در اين صورت است كه آن مطلب را فرا مي گيريد.
آنچه در آموختن مهم است سعي و تلاش و سپس استقامت و صبوري براي يادگيري مي باشد. هرگز انتظار نداشته باشيد كه يك شبه ره صدساله را طي كنيد. توجه داشته باشيد كه استمرار در تلاش و استمرار در مطالعه ، يادگيري را بيش تر خواهد كرد، به طوري كه جيم ران مي گويد: «تلاش منظم ، پاداش چند برابر دارد.»
امروزه تحقيقات و مطالعات علمي نشان مي دهد كه اكثر انسان ها توانايي يادگيري صددرصد و در حد تسلط مطالب را دارا مي باشند. اين امر بستگي زيادي به سعي و تلاش و استقامت دارد. امروز را از دست ندهيد و تلاشتان را از همين حالا شروع كرده و يا آنرا بيشتر كنيد و توجه داشته باشيد كه :
«كوشش كنيد آنچه شما را راضي مي كند، به دست آوريد، وگرنه زماني خواهد رسيد كه ناچاريد به آنچه به دست آورده ايد، راضي باشيد.» برنارد شاو
تمركز حواس
«حواس و افكار متمركز سر منشأ خلاقيت مي باشند.»
در هنگام انجام هر كاري از جمله مطالعه تمركز حواس عامل بسيار مهمي مي باشد. تمركز حواس عبارتست از «هم جهت كردن تمام نيروهاي ذهني حسي بر روي يك موضوع و يا يك هدف مشخص .»
اگر مشغول كاري هستيد حتي اگر آن كار بسيار ساده است سعي كنيد افكارتان را فقط روي همان موضوع متمركز كنيد. اين عمل باعث كنترل و بهبود اعمال و رفتار، در جهت رسيدن به هدف موردنظر مي شود. علاوه بر آن ، تمركز حواس و افكار باعث ايجاد آرامش و آسايش در فرد شده كه حاصل آن يادگيري بيشتر مي باشد.
شايد برايتان اتفاق افتاده باشد كه در هنگام مطالعه و يا سر كلاس درس ناخودآگاه حواستان از موضوع اصلي دور شده و مدت زمان زيادي به موضوع ديگري انديشيده ايد و هنگامي كه به خود آمده ايد، شاهد آن بوده ايد كه زمان زيادي را بيهوده از دست داده ايد.
بنابراين سعي كنيد در هنگام مطالعه ، نشستن سر كلاس درس و هر موقعيت يادگيري ديگر افكار و حواستان را روي همان موضوع متمركز نماييد. يك راه ايجاد تمركز در اين موارد يادداشت برداري و نت برداري مي باشد كه باعث مي شود حواس شما بر روي موضوع موردنظر متمركز شود. تمركز حواس نتايج زيادي به همراه دارد كه از آن جمله به موارد زير مي توان اشاره نمود:
1- آمادگي ذهني و افزايش سرعت يادگيري
2- تقويت حافظه و افزايش ميزان يادگيري
3- تقويت قدرت محاسباتي و توانايي استدلال قوي
4- افزايش اعتماد به نفس فردي (با يادگيري بيشتر)
5- استفاده بهينه از زمان
6- ايجاد آرامش روحي
بنابراين شما با تسلط بر افكارتان و هم سو كردن تمامي قواي ذهني تان به روي موضوع موردنظر مي توانيد به افكار ناخواسته و پريشان فائق آييد. علاوه بر اين ايجاد علاقه به موضوع مطالعه نيز مي تواند شما را در متمركز نمودن افكارتان ياري رساند. سعي كنيد عوامل مزاحم ايجاد تمركز را از خود دور كنيد. انتخاب مكان و زمان مناسب مطالعه ، تندرستي و تقويت بدني ، خواب به اندازه و ايجاد عادت هاي صحيح مطالعه و افزايش انگيزه ي مطالعه كردن و عدم اضطراب و نگراني از عوامل مهم ديگر در تمركز حواس و افكار شما مي باشند.
نقاط قوت و ضعف خود را بشناسيد
برترين معرفت ها شناخت آدمي است نسبت به خويشتن خويش «حضرت علي (ع )»
هر انساني در زندگي داراي نقاط قوت و ضعفي مي باشد و بارها لذت پيروزي و موفقيت و طعم شكست را تجربه كرده است . اما در اين ميان آنهايي كه شكست هايشان باعث نشده خللي در خودباوري ، اعتماد به نفس ، اراده و پشتكارشان وارد شود به موفقيت هاي بزرگ رسيده اند و به اهداف خود بسيار نزديك تر شده اند.
اگر شما درسي را خوب فرا نمي گيريد و يا در امتحانات آن نمره دلخواه را به دست نمي آوريد نبايد هرگز نااميد و مأيوس شويد.
تمامي موفقيت ها و شكست هاي خود را و يا به عبارت صريح تر تمامي نقاط قوت و ضعف خود را بر روي كاغذي بنويسيد. ببينيد واقعاً در چه درسهايي ضعيف هستيد؟
در يادگرفتن چه درسهايي با مشكل مواجه هستيد؟
چرا نمي توانيد نمره هاي خوبي كسب كنيد؟
و به طور كلي موانع پيشرفت و موفقيت شما در آن درس ها چيست؟
و همين طور ببينيد در چه درس هايي مشكل نداريد و مي توانيد در آنها نمره خوبي كسب كنيد و يا در چه درس هايي تست زني شما دقيق تر، درست تر و سريع تر مي باشد؟ در اينجا نيز به دلايل اصلي پيشرفت و موفقيت خود فكر كنيد؟
اولين گام پيروزي شناخت نقاط ضعف و دانستن علت هاي آن مي باشد. با مشخص شدن نقاط ضعفتان قسمتي از مشكلات شما حل مي شود زيرا شناختن صحيح درد، نيمي از درمان است .
همانطور كه قبلاً بيان شد تحقيقات جديد نشان مي دهد كه همه ي انسان ها توانايي يادگيري در حد تسلط را دارا مي باشند بنابراين ضعف ها را ناشي از كمي استعداد خود ندانيد. [همه ي انسان ها داراي استعدادهاي بالقوه فراواني هستند. اگر مي بينيد بعضي از افراد به ظاهر بااستعدادتر از ديگران مي باشند به دليل استفاده ي صحيح از استعدادها و توانايي آنها در به كارگيري و بهره وري از آن استعدادها و همچنين پشتكار مضاعف آنها مي باشد. شما نيز سعي كنيد دلايل موفقيت اين گونه افراد را يافته و آنها را به كار ببنديد.]
حالا كه نقاط ضعف خود را شناختيد نوبت به برطرف كردن آنها مي رسد، سعي كنيد راه مناسبي براي جبران آنها پيدا كنيد. راه حل جبران آنها مي تواند مرور و تكرار كردن درس ها، كمك گرفتن از دوستان ، آشنايان و يا كمك گرفتن از معلمان ، همچنين در صورت لزوم شركت در كلاسهاي تقويتي ، استفاده از كتابهاي كمك آموزشي مناسب و... و يا راه حل هايي كه به ذهن خودتان مي رسد، باشد. در اين مرحله مي توانيد از نظرات والدين ، معلمان و دوستان خوبتان نيز استفاده نماييد.
علاوه بر اينها از خودپنداري و تلقين مثبت ، تمركز حواس و عوامل مؤثر ديگر نيز استفاده كنيد و بدانيد بدون پافشاري و پشتكار و همچنين بدون زحمت نقاط ضعف قابل جبران نيستند.
از زماني كه تصميم جدي گرفتيد كه نقاط ضعف خود را برطرف كنيد و شروع به سعي و تلاش مستمر كرديد ديگر اينها جزء نقاط ضعف شما به حساب نمي آيند و هرچه در غلبه بر آنها پيشرفت كنيد به نقاط قوت شما نزديك تر مي شوند (مگر آنكه پس از مدتي مجدداً اصلاح و بهبود آنها را رها كنيد. بنابراين استمرار در سعي و تلاش را هرگز فراموش نكنيد.) هرگز انتظار نداشته باشيد كه در يك لحظه تمام آنها اصلاح شوند. اين امر مطمئناً به زمان نياز دارد ولي شما بايد سعي كنيد آنها را در اسرع وقت جبران نماييد.
بنابراين سعي كنيد نقاط ضعف خود را اصلاح و نقاط قوت خود را بهبود بخشيد و دلايل اصلي موفقيت در نقاط قوت خود را براي اصلاح نقاط ضعف به كار ببنديد. و توجه داشته باشيد كه :
«درخشانترين تاجي كه مردم بر سر مي نهند در آتش كوره ها ساخته شده است .» چارلي چاپلين
«موفقيت از آن كساني نيست كه هرگز دچار ناكامي نمي شوند بلكه متعلق به كساني است كه هرگز از تجديدمبارزه بيم و هراس ندارند.» هانري ف . كپ
جادوی فکربزرگ
به موفقیت خود ایمان داشته باشید:
چگونه بر نیروی ایمان خود بیفزاییم :
با عذر تراشی یا بیماری شکست پذیری مقابله کنید:
چهار نوع ازرایجترین شکل های عذر تراشی :
الف : " ولی از سلامت کافی برخوردار نیستم ".
چهار پیشنهاد برای شما که می خواهید با بهانه ی فقدان تندرستی مقابله کند :
ب : " ولی برای موفق بودن باید با هوش بود " .
سه راه برای از میان بردن بهانه های فقدان هوش :
پ : " بی فایده است ، ... دیگر پیر شده ام ( یاهنوزخیلی جوانم ) " .
چگونه با بهانه گیری های مربوط به سن برخود کنیم :
به اختصار ، راه حل های عذرتراشی سن به قرار زیر است :
با دو روش بر بهانه های فقدان شانس غلبه کنید :
به خود اطمینان کنید و ترس را از میان ببرید :
در این جا دو راه برای یافتن درک صحیح از مردم ذکر شده است :
از این پنج دستورالعمل ، برای پیشبرد امور خود مدد بگیرید:
چگونه بزرگ بیندیشیم:
چهار شیوه برای کاربرد لغات و اصطلاحات بزرگ اندیشانه :
چگونه به تفکّر و تخیّل خلّاق دست یابیم :
اگر متقاعد شده اید که انجام بیش تر و بهتر کارها مقرون به صرفه است ، این دستورالعمل دو مرحله ای را انجام بدهید :
این برنامه سه مرحله ای را برای تقویت خلاق ، از طریق پرسیدن و شنیدن ، اجرا کنید :
1 : دیگران را تشویق به حرف زدن کنید . 2 : دیدگاه های خود را از طریق پرسش هایی که مطرح می کنید ، محک بزنید . 3 : به چیزی که طرف مقابل می گوید ، خوب توجه کنید . راه های زیادی برای دریافت تحرکات ذهنی وجود دارد ، ولی در این جا دو راه وجود دارد که می توانید در برنامه ی زندگی خود بگنجانید : اول ، با حداقل یک گروه صنفی که روی مسائل شغلی شما تأثیر می گذارند ملاقات مستمر و ارتباط داشته باشید . دوم ، با حداقل یک گروه که بیرون از حوزه ی علاقه های شغلی شما فعالیت می کنند ، مشارکت و ارتباط داشته باشید .
از این سه راه برای شکوفا کردن و برداشت ایده های خود اتفاده کنید :
1 : نگذارید افکار از ذهنتان فرار کنند . آن ها را روی کاغذ بیاورید . هر روز ایده های خوب بیشماری به دنیا می آیند ولی تنها به این دلیل که روی کاغذ آورده نمی شوند ، به سرعت می میرند. 2 : کار بعدی آن است که ایده هایتان را مرور کنید. 3 : ایده هایتان را به کار ببرید و آبیاری کنید. یادتان باشد که نظرات خود را به صورتی قابل ارائه در آورید . فکری که نوشته شده باد یا به صورت تصویر یا نمودار درآمده باشد ، به مراتب قدرت القای بیش تری دارد تا فکری که فقط به صورت شفاهی ارائه شود. شخصیت شما تابع اندیشه های شماست: دیگران همان چیزی رادر ما می بینند که ما در خود می بینیم . با ما همان گونه برخود می کنند که فکر می کنیم باید برخود کنند. تفکر چنین تأثیری دارد کسی که در ضمیرش خود را کم تر از دیگران می چندارد ، قابلیت های حقیقی اش در پرده می ماند ؛ زیرا افکار ، هادی اعمال است . اگر انسانی احساس حقارت کند ، بر همان سیاق عمل خواهد کرد و هیچ ترفند یا نقابی قادر نیست این احساس ریشه دار را برای مدت طولانی پنهان نگاه دارد. فردی که احساس می کند کسی نیست ، واقعاً کسی نیست . از سوی دیگر ، آدمی که عمیقاً معتقد است برای کاری ساخته شده است برای همان کار ساخته شده است . برای آن که تشخص داشته باشیم ، باد فکر کنیم که متشخص هستیم . اگر چنین فکر کنیم ، دیگران هم این گونه فکر خواهند کرد . منطق این رفتار را از نظر می گذرانیم : فکر شما عمل شما را تعیین می کند . عمل شما هم متقابلاً تعیین کننده ی : واکنشی است دیگران نسبت به شما نشان می دهند. خودتان را متشخص جلوه دهید : این روش کمک می کند که برای خودتان ارزش بیش تری قائل شوید . ظاهرتان با شما حرف می زند ؛ با بقیه هم همین طور . ظاهر شما تعیین کننده ی نظری است که دیگران نسبت به شما پیدا می کنند . فی الواقع چه خوب بود اگر مردم به فضایل یک انسان نظر می کردند ، نه به لباس تنش . ولی اشتباه نکنید ! عملاً ، مردم براساس ظاهرتان روی شما قضاوت می کنند ؛ قضاوتی که خواه نا خواه صورت می گیرد . ظاهر شما نخستین معیاری است که مردم برای ارزیابی در اختیار دارند ، و اولین تأثیر هرگز از یادها نمی رود ؛ هرچند که در درازمدت به وجود آمده باشد. شما همان آدمی هستید که در فکر خود تصور می کنید. شخصی که فکر می کند کارش دارای اهمیت است ، اشارات ذهنی خاصی را در مورد انجام هرچه بهتر کارش دریافت می کند ؛ و کار بهتر یعنی : ترفیع های بیش تر ، پول بیش تر ، تشخص بیش تر و خوشحالی بیش تر. طرز فکری که نبت به شغل خود داریم ، تعیین کننده ی طرز فکری است که زیر دستانمان نسبت به کارشان پیدا خواهند کرد . نگرش های زیردستان ما نسبت به شغلشان بازخورد مستقیم نگرش های شغلی خود ماست . خوب است به خاطر داشته باشیم که نقاط قوت و ضعف ما در رفتار کسانی که از ما حقوق می گیرند ، بازتاب می یابد ، درست مانند کودکی که نگرش های والدینش را عیناً نشان می دهد.
دو پیشنهاد برای تشویق کردن دیگران به انجام کار بیش تر :
1 : همیشه کارتان را با نگرش مثبتی بنگرید ، تا زیر دستانتان هم دید درتی نسبت به کارشان پیدا کنند . 2 : هر روز که با کارتان رو به رو می شوید ، از خود بپرسید : " آیا من از هر لحاظ ، شایستگی آن را دارم که سرمشق دیگران قرار گیرم ؟ آیا تمام عادات من به گونه ای هستند که از دیدن آن ها در زیر دستانم خوشحال شوم ؟ " روزی چند بار با اندیشه های نیروبخش به خودتان انگیزه بدهید. شما همان کسی هستید که در فکر خود تصور می کنید . خودتان را بهتر از این ها فرض کنید تا بهتر از این ها باشید . تفکر خود را دست بالا بگیرید . مانند افراد متشخص فکر کنید. ارزش قائل شدن برای تفکر خویش کارهایتان را ارزشمند می کند و این به معنای کسب موفقیت است.
این چند کلمه را از یاد نبرید :
الف : ظاهر یک فرد متشخص را داشته باشید . ب : کارتان را با اهمیت تلقی کنید. پ : روزی چند باربا اندیشه ها ی مثبت به خود دل و جرأت دهید. ت : در تمام موقعیت های زندگی از خود بپرسید : " آیا این طرز فکر یک انسان متشخص است ؟ و سپس ، از جواب خود پیروی کنید. بر محیط اطراف خود مسلط شوید ، درجه ی یک باشید: بدن از غذاهای که مصرف می کند تشکیل شده است . به همین ترتیب ، فکر هم متشکل ازمواد مصرفی خود است . البته غذای ذهن چیزی نیست که بسته بندی شود یا بتوان آن را از جای خرید . غذای ذهن ، محیط اطراف است –همه ی آن چیزهای بی شماری که ضمیر آگاه و ناخودآگاه ما را تحت تأثیر قرار می دهد . نوع غذایی که ذهن ما مصرف می کند ، تعیین کننده ی شخصیت ، عادت ها و نگرش های ماست . هر یک از ما وارث استعدادهای بالقوه ای هستیم که باید آن ها را به غعل در آوریم . ولی این که چه مقدار ازآن استعدادها را پرورش دهیم و چگونه بستگی به غذایی دارد که ذهن ما از آن تغذیه می کند. درست به همان صورتی که بدن نمایانگر نوع غذایی است که به او داده ایم ، ذهن نیز منعکس کننده ی چیزهایی است که از محیط اطراف خود دریافت کرده است . معاشرت طولانی مدت با آدم های منفی ما را وادار به منفی بافی می کند و هم نشینی با آدم های مبتذل ، عادت های مبتذل در ما به وجود می آورد . ازطرف دیگر ، معاشرت با مردمی که افکار بزرگ دارند سطح فکر ما را بالا می برد ؛ تماس نزدیک با آدم های بلند پرواز، در ما روحیه ی بلند پروازی پدید می آورد. کارشناسان براین باورند که هر چه امروزهستید ، شخصیت شما ، آرزوهایتان ، موقعیت فعلی تان در زندگی ، تا حد زیادی نتیجه ی محیط روانی شما است . آن ها معتقدند که آن چه یک ، پنج ، ده یا دوازده سال دیگر خواهید بود ، تقریباً تماماً به محیط آینده ی شما بتگی دارد. اکنون ببینیم چه کاری می توانیم انجام دهیم تا آینده برایمان رضایت و کامرانی به بار آورد . قدم اول : زندگی را از نوع شروع کنید . عادات و نگرش های گذشته را از یاد ببرید. یادتان باشد : مردمی که برایتان آیه ی یأس می خوانند ، خودشان تقریباً همیشه افراد ناموفقی هستند ، آن ها از لحاظ کارآیی بسیار معمولی اند یا در سطح پایینی قرار دارند . نظرات این افراد مانند سم است . در برابر مردمی که می خواهند شما در مورد عدم توانایی تان مجاب کنند ، موضع دفاعی بگیرید . نصیحت های منفی آنان را فقط به عنوان رجزخوانی هایی که فی نفسه اثبات کننده ی موفقیت شماست ، تلقی کنید. طرز فکر ما از گروهی که در آن هستیم ، تأثیر مستقیم می پذیرد . اطمنان حاصل کنید که جزو گروهی هستید که طرزفکر خوب و درستی دارند. این قانون را بپذیرید که باید از افراد وارد راهنمایی خواست .
در این جا چند روش ساده ارائه شده که کمک می کند جو ارتباطی تان را بهتر کنید :
الف : با گروه های جدید رفت و آمد کنید. ب : دوستانی را برگزینید که نظراتشان با نظرات شما متفاوت است . با مخالفان خود معاشرت کنید . ولی فقط مراقب باشید که افراد با ظرفیتی باشند . پ : دوستانی را برگزینید که ورای مسائل پیش پا افتاده و بی اهمیت فکر می کنند . آن هایی که مشغله ی ذهنی شان ، به جای درک محضر شما ، متراژ منزل تان است ، یا آن که چه دارید و چه ندارید ، آدم های بدبختی هستند . ازحریم روانی خود محافظت کنید. محیط اطراف خود را برای دستیابی به موفقیت به خدمت گیرید : الف : نسبت به محیط خود هوشیار باشید. ب : محیط خود را به گونه ای تحت اختیار درآورید که در جهت منافعتان کار کند نه به ضررتان. پ : اجازه ندهید مردم کوچک اندیش شما را عقبنگه دارند. ت : از مردم موفق راهنمایی بخواهید. ث : به خودتان استراحت روح فراوان بدهید . ج : سموم فکری را ازمحی خود به دور افکنید. چ : در هر کاری که انجام می دهید درجه ی یک و بهترین باشید.
ازنگرش های خود ، حامیان سرسختی بسازد:
کلیه ی اختلافات از نگرش ها ناشی می شود . فروشنده هایی که نگرش صحیح داشته بتشند ، میزان فروششان را از حدّ نصاب بالاتر می برند ؛ دانش آموزانی که نگرش صحیح داشته باشند ؛ نمره ی الف می گیرند ؛ نگرش های مثبت واقعاً می توانند راه را برای یک زندگی زناشویی موفق هموار کنند. نگرش های صحیح ، موفقیت شما را در کار با مردم تضمین می کنند ؛ به شما توانایی رهبر شدن می دهند ؛ نگرش های مثبت تمام موقعیت ها را به سود شما برمی گردانند. این سه نگرش را در خود تقویت کنید و از آن ها در انجام هر کاری پشتگرمی بگیرید: الف : نگرش فعال بودن را در خود تقویت کنید . ب : نگرش اهمیت دادن به دیگران را در خود تقویت کنید . پ : نگرش تقدّم در ارائه خدمات را در خود تقویت کنید . برای آن که دیگران را به فعالیت وادارید باید اول خودتان را فعال کنید. برای به حرکت درآوردن دیگران ، برای ایجاد شور و شوق در آنان ، باید اول خودتان شور و شوق پیدا کنید. شور و شوق ، باعث بهبود امور می شود. شور و شوق به زبان ساده یعنی " چه عالی است ! " . به کمک یک روش سه مرحله ای که در این جا می بیند ، می توانید قدرت شور و شوق را دراختیار بگیرید.
1 : عمیقتر کاوش کنید .
ازشیوه ی کاوش عمیق برای ایجاد علاقه نسبت به دیگران استفاده کنید. سعی کنید درباره ی زندگی فرد مورد نظر خود ، کار ، موقعیت خانوادگی ، سوابق افکار و آرزوهای او اطلاعاتی به دست آورید . به این ترتیب ، در می یابید که علاقه و اشتیاق شما نسبت به او بیش تر شده است . به کاوش ادامه دهید ، قیناً به علایق مشترکی خواهید رسید . کاوش کنید ، زیرا در نهایت به یک انسان دوست داشتنی می رید .
2: به همه ی کارهای خود روح بدهید.
مردم با کسی که به حرف های خودش اعتقاد دارد ، همراه می شوند . حرف هایتان را با روح بیان کنید . به سخنان خود سرزندگی بدهید . با هر که حرف می زنید – خواه یک گروه از افراد باشند یا یک مشتری و یا بچه هایتان – به لحن خود گرمی بدهید . نطقی که با حرارت بیان شود ، ممکن است ماه ها و حتی ال ها در خاطر بماند . ولی نطقی که سرد و بی روح ادا شود ، تأثیر آن تا آخر هفته هم نمی ماند .
3 : پیک خوش خبر باید .
این نگرش را نسبت به افراد پیدا کنید : شما با ارزش هستید . بیش تر آدم ها به دیگر افزاد نگاه می کنند و چنین می اندیشند : " او نمی تواند به دردم بخورد . به همین دلیل در نظرم هیچ اهمیتی ندارد " . ولی درست همین جاست که مردم دچار بزرگترین اشتباه خود می شوند . دیگر افراد در هر مقام و موقعیتی که باشند ، به دو دلیل عمده برایتان اهمیت مطرح هستند : اول این که وقتی برای مردم ارزش قائل می شوید ، بیش تر تحویلتان می گیرند . احساس بزرگی دادن به آدم های " کوچک " به سود شماست . در این جا دومین دلیل عمده را برای پدید آوردن احساس تشخص در افراد ملاحظه می کنید : وقتی به دیگران کمک می کنید که احساس ارزشمند بودن کنند ، در خودتان هم چنین احساسی را به وجود می آورید. برای موفق شدن باید احساس ارزشمند بودن کنید . کمک به ایجاد حس تشخص در افراد فوایدی در بردارد ، زیرا کمک می کند احساس تشخص بیش تری در خودتان به وجود آید . امتحان کنید و ببینید . راه انجام آن اینجاست : 1 : قدردانی و تشکر را ازیاد نبرید . وقت یا نیروی خود را برای دسته بندی کردن افراد به اشخاص خیلی مهم ، مهم و یا بی اهمیت تلف نکنید . تبعض قائل نشوید . یک انسان ، چه رفتگر باشد چه معاون مدیر کل ، برایتان اهمیت دارد . دست پاین گرفتن افراد ، نتایج دست بالا عایدتان نمی کند . 2 : افراد را به اسمشان مورد خطاب قرار دهید. 3 : افتخارات را قبضه نکنید . از آن ها استفاده کنید . می خواهید پول درآورید ؟ اولویت را به ارائه خدمات بدهید تمایل به پول درآوردن و ثروت اندوزی کاملاً طبیعی و در حقیقت بسیار مطلوب است . پول قدرتی است که بی نوایان سروسامان می دهد . پول یکی از وسایل ضروری برای تکمیل زندگی است . اول به فکر ارائه ی خدمات باشید ، پول همیشه خودش به دنبال شما می آید . همیشه بیش از حد انتظار مردم ، برایشان کار انجام دهید. هر فعالیت فوق برنامه ی کوچکی که برای دیگران انجام می دهید ، یک بذر پول است .
مردم را دوست داشته باشید:
موفقیت هر شخص به حمایت دیگران بستگی دارد . تنها حایلی که بین انسان و آرزوهایی که در سر می پرورد ، قد علم کرده است ، حمات دیگران است . سؤال این است : حال که برای دست یابی به خواسته های خود وابسته ی دیگرانیم . باید چه کنیم که از حمایت افراد برخوردار شویم و رهبری ما مورد پذیرش آنان قرار گیرد ؟ " جواب ، به ور خلاصه و در یک جمله چنین است : مردم را دوست داشته باشید . مردم را دوست داشته باشد تا شما را دوست داشته باشند و ازشما حمایت کنند. هیچ کس شما را در مدارج شغلی بالا نمی کشد ، بلکه ارتقاء می دهد. در این دوره و زمانه هیچ کس فرصت یا حوصله ی آن را ندارد که شخص دیگری را از مراحل دشوار و پیچیده ی کار بالا بکشد . شخصی انتخاب می شود که سابقه اش او را از دیگران متمایز کرده باشد . کسانی ما را به درجات عالی ارتقاء می دهند که در نظرشان دوست داشتنی ، موجه و معقول جلوه کنیم . هر پیوند دوستی جدیدی که با دیگران برقرار می کنیم ، ما را یک درجه بالاتر می برد . به عبارت دیگر ، محبوبیت ، ما را برای ارتقاء سبک بالتر می کند . هرگز سعی نکنید دوستی را بخرید . دوستی قابل خرید و فروش نیست . در صورتی که هدیه در پوششی از صمیمیت حقیقتی و محبت بی ریا تقدیم شود ، می تواند به تقویت مبانی دوستی کمک کند . اما هدیه ای که عاری از خلوص نیت باشد ، چیزی بیش از معامله و یا رشوه نیست . دوستی را نمی شود خرید . هرگاه سعی کنیم آن را بخریم ، به دو شکل زیان می بینیم : الف : پولمان را هدر می دهیم . ب : باعث تحقیر دیگران می شویم . در ایجاد دوستی و رقابت پیشقدم شوید – روشی که رهبران از آن بهره می برند. گفتن " بگذار اول او پیشقدم شود " ، " بگذار اول آن ها با ما تماس بگیرند " ، " بگذار اول او حرف بزند " ، کاری است راحت و طبیعی . بله ، راحت و طبیعی است ، ولی با دوست داشتن افراد فرسنگ ها فاصله دارد . اگر همیشه منتظر بمانیم که دیگران اساس دوستی را بنا کنند ، ممکن است نتوانید دوستان زیادی داشته باشید . یکی از ویژگی های حقیقی مدیریت ، برداشتن قدم اول برای آشنایی با افراد است . دفعه ی بعد که در یک اجتماع بزرگ شرکت می کنید ، به نکته ی بسیار مهمی توجه کنید : برجسته ترین فردی که در آن جا حضور دارد ، کسی است که برای معرفی خود ، بیش تر از همه فعال است . در این جا شش راه برای ایجاد رفاقت از طریق پیشقدم شدن در دوستی از نظرتان می گذرد : الف : خودتان را در تمام فرصت های ممکن ، مانند مهمانی ، جلسه ، هواپیما ، محیط کار و ... به دیگران معرفی کنید . ب : مطمئن شوید که طرف مقابل ، اسم شما را درست متوجه ده است . پ : سعی کنید اسم افراد را دقیقاً به همان صورتی که خودشان آن را تلفظ می کنند ، به زبان آورید. ت : اسم اشخاص را بنویسید و کاملاً مطمئن شوید که آن را درست نوشته اید ، زیرا مردم حساسیت های خاصی در مورد درست نوشته شدن اسمشان دارند ! در صورت امکان ، آدرش و شماره تلفن آن ها را هم بگیرید . ث : برای دوستان جدیدی که احساس می کنید باید آن ها را بشناسید ، چند خط نامه ی دوستانه بنویسید و یا به آن ها تلفن کنید . این نکته ی مهمی است : بیش تر افراد موفق ، دوستی شان را با دیگران از طریق نامه یا تماس های تلفنی ادامه می دهند . ج : و آخرین و مهم ترین نکته به غریبه ها حرف های دلنشین بزنید . این کار به شما نیرو می دهد تا برای انجام کاری که در پیش رو دارید ، آماده شوید. از صدها تجربه ی بزرگ و کوچک آموخته ام که افراد پرحرف به ندرت آدم های موفق هستند . همه ی افراد موفق تقریباً بدون استثناء ، هنر شنیدن را بیش تر دانسته و به کار می بندند . به عبارت دیگر ، طرف مقابل را ترغیب می کنند به این که درباره ی خودش ، دیدگاه هایش ، موفقیت هایش ، شغلش و مشکلاتش حرف بزند .
هنر شنیدن به دو طریق راه را برای موفقیت های بزرگ تر هموار می کند :
الف : هنر شنیدن جلب دوستی می کند . ب : هنر شنیدن به شناخت بهتر افراد کمک می کند. این نکته را به یاد داشته باشید : آدم های معمولی ترجیح می دهند که درباره ی خودشان بیش از هرچیز دیگری در دنیا حرف بزنند. بنابراین اگر چنین فرصتی را در اختیارشان قرار دهید ، به خطر آن به شما محبت پیدا می کنند . هنر شنیدن ، آسان ترین ، ساده ترین و مطمئن ترین راه برای پیدا کردن یک دوست است . متکلم وحده نباشید . بشنوید ، دوست پیدا کنید و یاد بگیرید. حرکت را به صورت عادت درآورید: افراد فعال همیشه اهل عمل هستند . اقدام می کنند ، کارها را به انجام می رسانند ، پی گیر نظرات و طرح ها هستند و آن ها را عملی می کنند . افراد منفعل هیچ وقت کاری را درست و حسابیانجام نمی دهند . آن قدر این دست و آن دست می کنند تا به همه ثابت شود که نباید یا نمی توانند آن کار را انجام بدهند و یا آن که دیگر برای انجام دادن آن خیلی دیر وقت شده است . همه دوست دارند فعال باشند . پس بیایید حرکت را به صورت عادت درآوریم . بیاری از اشخاص منفعل اصرار دارند قبل از آن که اقدامی صورت دهند ، آن قدر صبر کنند تا شرایطی مطلوب و صد در صد دلخواه فراهم آید. دستیابی به کمال مطلق بسیارمطلوب است . ولی چیزی که ساخته یا طراحی شده ی دست انسان باشد ؛به هیچ وجه کامل نبوده و نمی تواند باشد و پس انتظار برای فراهم آمدن شرایط ایده آل ، انتظاری است که تا ابد به درازا می کشد. هنر یک فرد موفق این نیست که بتواند احتمال وجود هر نوع مشکلی را رفع کند ، بلکه این است که با مشکلات رو به رو شود و آن ها را به موقع حل کند . در این جا دو نکته وجود دارد که به شما کمک می کند از اشتباهات فاحشی که معلول انتظار برای رسیدن به شرایط ایده آل است ، پرهیز کنید : الف : هیچ وقت مشکلات و موانع آینده را ازنظر دور نکنید هر اقدام تهورآمیزی ، خطرات ، ناملایمات و آینده ای نامعلوم به همراه دارد. ب : آماده باشید که موانع و مشکلات را در حین بروز رفع کنید. ما نمی توانیم خود را در برابر همه ی مسائل و مشکلات بیمه کنیم .
این دو مسئله را ملکه ذهن خود کنید:
اول ، با کار روی ایده های خود به آن ها ارزش دهید . نظریات شما هر اندازه که خوب و جالب باشد ، اگر به عمل درنیاید ، هیچ ثمری ندارد. دوم ، با کار روی ایده های خود ، به آرامش فکر برسید. ذهن خود را از طریق حرکت ، آماده کا رکنید. کلمه ی جادویی موفقیت اکنون است . فردا ، هفته ی آینده ، بعداً ، فلان روز ، فلان وقت و مترادف های آن از رده ی کلمات شکست ، و موکول به هرگز است .بسیاری از رؤیاهای شیرینمان هرگز به حقیقت نمی پیوندد ؛ زیرا به خود می گوییم ، " یک روز شروع می کنم !" در حالی که باید بگوییم : " همین الآن شروع می کنم ؛ چرا حالا نه ؟ " . بر اساس این توصیه ی بنیامین فرانکلین زندگی کنید : " کاری را که امروز می توانی انجام دهی به فردا نیندازید ! " . به یاد داشته باشید ، تفکر بر مبنای حال کارها را به انجام می رساند . ولی تفکر بر مبنای فلان روز یا فلان وقت معمولاً به معنا شکست. دو تمرین مؤثر برای ایجاد ابتکار و خلاقیت را در این جا ملاحظه می کنید. الف : در انجام هر کاری پیش قدم شوید . وقتی به مسئله ای برمی خورید که معتقدید در مورد آن باید کاری کرد ، دست روی دست نگذارید .با تمام قوا شروع به کار کنید. ب : همیشه سعی کنید برای انجام کارها داوطلب شوید.
چگونه ازشکست پیروزی بسازیم:
هنگامی که یک ولگرد یا بی خانمان زمین می خورد ، توان برخاستن مجدد را پیدا نمی کند . همان جا می ماند و به تدریج خرد می شود . آدم معمولی در تجربه ای مشابه روی زانوهایش می ایستد . ولی چهار دست و پا از میدان می گریزد و وقتی به کلی از انظار پنهان شد ، خود را از مسیر تلاش خارج می کند تا دیگر مورد ضرب یا اهانت قرار نگیرد . ولی هنگامی که انسان موفق برزمین می افتد ، به گونه ای دیگر عمل می کند . او فوراً بر می خیزد ، درسی می گیرد ، ضربه را از یاد می برد و به سمت جایگاهی بلندتر حرکت می کند . از هم اکنون تصمیم بگیرید که از هر مانعی که در سر راهتان سبز می شود ، چیزی به غنیمت بگیرید . بار دیگری که در محیط کار یا منزل با مشکلی رو به رو می شوید بر اعصابتان مسلط شوید و بکوشید که علت آن را پیدا کنید . از این راه می توانید جلو اشتباهات مجدد را بگیرید . ضربه خوردن تجربه با ارزشی ایت ، در صورتی که بتوانیم از آن درسی بگیریم . بعید نیست که در این دنیای دیوانه ، کسانی بخواهند به ما ضربه بزنند ، ولی در بیش تر موارد ، خودمان باعث سقوط خود می شویم . شکست های ما در اثر عدم کفایت فردی یا اشتباهات خودمان است . از این طریق می توانید عادت جدیدی برای کسب موفقیت پیدا کنید . به خودتان یادآوری کنید که می خواهید به آن حد از کمال که از لحاظ انسانی برایتان مقدور است برسید . واقع گرا باشید . خودتان را در یک لوله ی آزمایش بگذارید و ازدید یک شخص ثالث و بی طرف به خودتان نگاه کنید . ببینید آیا دارای ضعفی هستید که تا پیش از این ، هرگز متوجا آن نشده اید . اگر ضعفی دارید ، برای اصلاح آن دست به کار شوید . بیش تر مردم آن قدر به خودشان عادت می کنند که توانایی دیدن راه های اصلاح نفس را ازدست می دهند . خود را مورد نقد و ارزیابی قرار دادن تأثیر ازنده ای دارد . به انسان کمک می کند که کآرایی و قدرتی را که لازمه ی موفقیت ، به دست . مقصر دانستن دیگران تأثیری ویرانگر دارد . از" اثبات " این که دیگری دارد اشتباه می کند ، مطلقاً هیچ سودی عاید انسان نمی شود . به گونه ای سازنده خود را مورد نقد و ارزیابی قرار دهید . از ناتوانیها و بی کفایتی های خود فرار نکنید . معلرهای بالاتری را در نر بگیرید . و مانند افراد موفق ، کاستیها و ضعف های خود را جست و جو کرده و سپس آن را اصلاح کنید . در حقیقت ، عامل اصلی موفقیت انجام همین کارهاست. تنها زمانی یک مسئله یا یک مشکل ، غیر قابل حل می شود که فکر کنید غیر قابل حل است . با ایمان داشتن به امکان وجود راه حلی برای مشکلات ، راه حل ها را جذب کنید . به خودتان حتی اجازه صحبت یا فکر درباره ی ناممکن بودن راه حل ها را ندهید. وقتی به مانعی بر می خورید ، لازم نیست کل برنامه را زیر سؤال ببرید . بهتر است عقب گرد کنید و به تجدید قوا بپردازید . کارهای ساده و جذاب را امتحان کنید ، مانند نواختن ساز یا پیاده روی یا چرتی کوتاه . بدین ترتیب ، وقتی دوباره با آن مانع رو به رو می شوید ، خود به خود ، راه حل آن هم به سراغتان می آید. به یاد داشته باشید که همیشه همان چیزی به سراغتان می آید که انتظار ددنش را دارید . طرف مثبت را ببینید تا بر شکست غلبه کنید . اگر ذهنیتی روشن نسبت به مسائل پیدا کنید ، همه ی عوامل به سود شما عمل خواهند شد .
هدف ها را محملی برای تعالی خود قرار دهید:
هدف چیزی است که می خواهیم به آن دست پیدا کنیم . هدف چیزی فراتر از یک رؤیا است ؛ هدف ، رؤیایی است که برای تحقق آن کوششی به عمل می آید . هدف ، خیال مبهم " باری ، به هر جهت " نیست ، بلکه نوید روشن " انگیزه ای برای تلاش "است . بدون تعیین هدف ، هیچ چز اتفاق نمی افتد . هیچ قدمی برداشته نمی شود . اگر هدفی وجود نداشته باشد ، زندگی برای انسان ها معنا نمی یابد ؛ حرکتشان جهتی نمی گیرد و مقصدی مشخص نمی گردد و هیچ کس نمی فهمد دارد به کجا کشیده می شود . بدون تعیین هدف برای موفقیت ، همانند ضرورت هوا برای حیات است . هیچ انسانی بدون داشتن هدف ، به موفقیت دست نمی یابد . هیچ کس بدون هوا زنده نمی ماند . پس مقصد خود را دقیقاً مشخص کنید . مهم نیست که موقعیت کنونی ما چیست یا بوده است ، مهم آینده ای است که برای دت یابی به ان تلاش می کنیم . شما هم مانند افراد موفق برنامه هایی از پیش تعین ده داشته باید . هر انسانی به یک تعبیر ، یک واحد تجاری است . استعدادها ، مهارت ها و توانایهای او " محصولات " این واحد است . او می خواهد محصولات خود را بهبود بخشد و بالاترین قیمت ممکن را روی آن ها بگذارد . یک برنامه ریزی از پیش تعیین شده م تواند این کار را بکند .
در این جا دو کار سودمند و مؤثر پیشنهاد ده است :
الف : آینده ی خود را برحسب سه مقوله ی شغل ، خانه و اجتماع بقه بندی کنید . تقسیم زندگانی به این ورت ، باعث پرهیز از آشفتگی ذهن و بروز اختلافات می شود و تصویری جامع از آینده را پیش چشم شما قرار می دهد . ب : برای این سه پرسش ، پاخ ها روشن و دقیقی از خود بخواهید : می خواهم زندگی خود را صرف انجام چه کاری کنم ؟ می خواهم چه کسی باشم ؟ چه چیزی مرا ارضاء می کند ؟ موفقیت ، تلاشی مایه گرفته از جان می طلبد و انسان فقط می تواند روی کاری از جان مایه بگذارد که به راستی خواهان آن باشد. انسان ها از پنج حربه برای نابودی موفقیت های خود استفاده می کنند . پنج حربه ای که خطرناک و کاری اند و باید با آن ها مقابله کرد : الف : تحقیر خویش . ب : عقده ی تأمین . پ : رقابت . ت : اجبار والدین . ث : مسؤلیت های خانوادگی . حال بیایید درک عمیق تری نسبت به قدرت حاصل از هدفمند بودن پیدا کنیم .هنگامی که خود را تسلیم خواسته ای می کنیم ، یا هنگامی که خود را دربست در اختیار هدفی می گذاریم ، از قدرت جسمانی ، انرژی و اشتیاقی که لازمه ی دست یابی به آن هدف است ، بهره مند می شویم . ولی از یک عامل دگر هم برخوردار م شویم که ارزش آن کم تر از دگر عوامل نیست و آن ، برخورداری از یک " تجهیز خودکار " است که لازمه ی حفظ ما در مسیر مستقیم به سوی هدف است . شگفت انگیزترین مسئله در مورد هدفی که در اعماق وجود انسان ریشه دوانیده است ، این است که او را همیشه در مسیر صحیح برای وصول به مقصد نگه می دارد . این نکته تکرار مطالب گذشته نست . آن چه اتفاق می افتد این است : هنگامی که خود را در اختیار هدفی قرار می دهد ، آن هدف به تدریج به درون ضمیرناخودآگاه شما نفوذ می کند. ضمیر ناخودآگاه انسان همیشه در حال آرامش و تعادل است . ولی ضمیر خودآگاه او این گونه نیست ، مگر آن که خود را با آن چه در ضمیر ناخودآگاه می گذرد ، هم آهنگ سازد . بدون وجود تفاهم و همکاری ضمیر ناخودآگاه ، انسان در پیشبرد امور خویش گرفتار تردید ، آشفتگی و دودلی می شود . حالا متوجه می شوید که چرا وقتی هدف شما کاملاً ازطرف ضمیر ناخودآگاهتان پذیرفته شده باشد ، خود به خود در مسیر صحیح گام بر می دارید . زیرا بااین کار ، ضمیر خودآگاه خود را برای تفکری بی دغدغه و روشن ، ازکشمکش می رهانید . خود را درمسیر اهدافتان قرار دهید . در برابر آن ها تسلیم محض شود . اجازه دهید وجود شما را قبضه کنند و برای نیل به آن هدف ، شما را به طور خودکار هدایت کنند. از هدف برای طولانی تر کردن زندگی خود استفاده کنید . هیچ دارویی در این دنیا به اندازه ی عشق به انجام دادن یک کار قادر نیست به انسان طول عمر عطا کند. این مسئله را خود پزشک ها بهتر از هر کس دیگری می دانند . بدیهی است که انسان با یک جهش بلند سر از موفقیت در نمی آورد ، بلکه قدم به قدم به آن می رسد . عالیترین برنامه ی ممکن برای انجام دادن امور ، تعیین قرارهای ماهیانه است . شخصی که می خواهد یکباره از دست عادتی خلاص شود شکست می خورد زیرا فشار روحی حاصل از چنان تصمیمی ، فوق طاقت اوست . یک ساعت به راحتی طی می شود ولی همیشه با دشواری . در این جا دو سرمایه گذاری معقول را که در سال های آتی برای شما سود فراوانی به همراه خواهد داشت ، ملاحه می کنید . الف : سرمایه گذاری روی تحصیلات . تحصیلات حقیقی ، بهترین و موجه ترین نوع سرمایه گذاری است که انسان می تواند روی خودش انجام دهد . دانش حقیقی ، یعنی دانشی که ارزش سرمایه گذاری دارد ، علمی است که در ذهن انسان رشد کند و موجب خلق و ابداع شود . میزان تحیلات یک شخص ، ازطریق رشد کیفی ذهن او یا به طور خلاصه میزان خوش فکری او سنجیده می شود.
رهبران ، چگونه می اندیشند:
لازمه ی دستیابی به موفقیت های عالی و چشم گیر ، حمایت و همکاری دیگران است و از طرف دگر ، لازمه ی جلب چنین حمایت و همکاری ای از سوی دیگران ، داشتن توانایی در رهبری است .
چهار اصل یا قانون رهبری به شرح زیر است :
قانون اول در رهبری : با افرادی که می خواهید تحت نفوذ خود درآورید تبادل اندیشه کنید. تبادل نظر با مردمی که می خواهید رفتارشات را تحت کنترل درآورید ، به شیوه ی اسرارآمیزی برای واداشتن افراد – دوستان ، همکاران ، مشتریان ، کارمندان – به انجام امور مورد نر شماست . در نظر گرفتن علائق مردمی که می خواهیم رفتارشان را تحت تأثیر قرار دهیم ، قانون فکری بسیار مؤثر برای کلیه ی مناسبات و مقتضیات است . اصول تبادل اندیشه ها را به کار ببندید تا به نتایج مطلوب برسید : الف : وضعیت طرف مقابل رادر نظر بگیرید ، به عبارت ساده تر خودتان را جای او بگذارید . به یاد داشته باشید که ممکن است علای ، سطح درآمد ، هوش و خاستگاه اجتماعی او تفاوت بسیاری با موقعیت شما داشته باشد . ب : اکنون ، از خود بپرید : " اگر من جای او بودم ، چه واکنشی نسبت به این قضیه از خود نشان می دادم ؟ " ( منظور هر کاری است که شما می خواهید ، او انجام دهد . ) پ : سپس ، دست به اقدامی بزنید که اگر جای رف مقابل بودید ، موجب حرکت شما می شود . قانون دوم در رهبری : بیندیشید به این که انسانی ترین راه برای برخورد با این مئله چیست ؟ شیوه ی رویارویی افراد نسبت به مسائلی که در رهبری پیش می آید ، متفاوت است . دومین راهی که می توان بر مبنای آن به پیامدهای مثبت قانون ، " برخورد انسان : رسید ، این است : سعی کنید ، رفتار شما نشانگر آن باشد که مردم را در اولویت قرار می دهید. قانون وم در رهبری : به موفقیت بیندیشید ، به موفقیت ایمان بیاورید و برای موفقت بکوشید. در کلیه ی زمینه ها ، ترقی نصیب افرادی می شود که به پیشرفت ایمان دارند و برای دستیابی به آن می کوشند . رهبران ،رهبران حقیقی ، شمار اندکی دارند . شمار طرفداران درجا زدن ( آن ها که معتقدند ، در حال حاضر ، همه چیزخوب پیش می رود ، پس چرا برنامه ها را خراب کنیم ) بسیاربیش تر ازطالبان پیشروی و تقدم است ( افرادی که معتقدند ، نه ، هنوز جا برای بهتر کردن کار هست . باید دست به کار شد و آن را بهتر کرد ). به گروه نخبگان رهبری بپیوندید . دید ترقی خواهانه ای پیدا منید . در این جا دو کار پیشنهاد شده است که باانجام آن ها می توانید نظرگاه ترقی خواهانه ای به دست آورید : 1 : در کارهایی که انجام می دهید بهبود و پیشرفت را مد نظر داشته باشد. 2 : در انجام کارها به معیارهای عالی بیندیشید. همان گونه ای بیندیشید ، سخن بگوید ، عمل کنید و زندگی کنید که می خواهید زیردستانتان بیندیشند ، سخن بگویند ، عمل کنند و زندگی کنند – آن ها ناخودآگاه همان گونه عمل خواهند کرد . پس از مدتی ، زیردستان ، به تدریج رونوشت های کپی شده ی رئیس خود می شوند ، آانترین راه برای دستیابی به عملکردهای مثبت ، اطمینان یافتن از این است که نسخه ی اصل ارزش کپی براری دارد. اصل چهارم در رهبری : فرصتی برای خلوت گزینی با خود داشته باشد و در آن هنگام ، قدرت شگفت انگیز ذهنتان امورد اتفاده قرار دهید . به ور معمول ، رهبران را به عنوان اشخای بسیار گرفتار می شناسیم . واقعیت هم همین طور است . رهبری ، مستلزم محاط شدن در میان انبوهی ازعوامل و مسائل است . با وجود ان ، مسئله ای که به طور معمول در مورد این افراد نادیده گرفته می شود ، آن است که آن ها میزان قابل توجهی ازوقت خود را در تنهایی می گذرانند ، خلوتی که تنها فعل و انفعالت فکری خودشان ، آن را پر می کند . نکته اینجاست ! در کلیه ی زمینه ها ، افراد موفق فرصتی را به گفت و گو با خود اختصاص می دهند . رهبران از انزوا بهره می گیرند تا اجزاء یک مسئله را به یکدیگر ارتباط دهند ، راه حلی بیابند ، نقشه ای طرح کنند و در یک کلام ، به اوج تفکر خود دست یابند. چگونه از جادوی بزرگ اندیشی در بحرانی ترین لحظات زندگی استفاده کنیم : الف : هنگامی که مردمان فرومایه و پست ، می خواهند شما را همانند خود کنند ، بزرگ بیندیشید. ب : هنگامی که احساس ضعف نفس و عدم کفات بر وجودتان سایه می افکند ، بزرگ بیندیشید . پ : هنگامی که درگر بحث یا مشاجره ی غیر قابل اجتنابی می شوید ، بزرگ بیندیشید . ت : هنگامی که احساس شکست می کنید ، برزگ بیندیشید . ث : هنگامی که مناسبات عاطفی به سردی می گراید ، بزرگ بندیشید . ج : هنگامی که احساس می کنید پیشرفت شما در شغلتان به کندی می گراید ، بزرگ بیندیشید.
بایدها و نبایدها در بازاریابی توسط موتورهای جستجو
چند سال پیش، موتورهای جستجو به عنوان ابزاری محدود و ضعیف برای بازاریابی، فروش و جذب بازدیدكنندگان به وب سایت مورداستفاده قرار می گرفت. اما در چند سال اخیر، موتورهای جستجو هر 3 هدف بالا را قویا" برآورده می كنند. موتورهای جستجو گر امروزه موقعیت و شانس موثری را برای بازاریابان بوجود آورده اند و جریان میلیونی كاربران را به سوی خود جذب كرده اند. پیش بینی می شود كه در سال 2007 میلادی سرمایه گذاری برای حضور در موتورهای جستجو به 7 بیلیون دلار برسد.(یکبار دیگر مرور کنیم، هفت بیلیون دلار!). موتورهای جستجو بهترین روش برای یافتن محصولات و اطلاعات مورد نیاز توسط کاربران و متقاضیان از یک سو و از سوی دیگر بهترین راه برای تبلیغات و جذب مشتریان توسط تولید کنندگان و ارائه کنندگان خدمات است. علیرغم تمام این تفاسیر، هنوز هم بدست آوردن نتیجه مطلوب (کسب جایگاه مناسب) از طریق موتورهای جستجو گر پیچیده و طاقت فرسا است و نیاز به بررسی ها و اندازه گیری های دقیق دارد. برای موفقیت در بازاریابی توسط موتورهای جستجو گر نكات زیر را در نظر داشته باشید. 1- قدرت موتورهای جستجوگر ایده اصلی كار به این صورت است كه شما كلمات كلیدی خود را انتخاب می كنید و در موتورهای جستجویی مانندMSN یاGoogle عضو می شوید.هنگامی که کاربران آن کلمات را برای جستجو وارد کنند سایت شما در صفحات حاصل از نتایج جستجو به نمایش گذاشته می شود و مشتریان را به سایت شما هدایت خواهد کرد. در موتورهای جستجویی که از روش پرداخت به ازای هر کلیک استفاده می کنند، تنها هنگامی از شما پول دریافت می شود که کاربری روی نام سایت شما کلیک کند و به آن وارد شود. حداقل میزان این پرداخت ها به کلمات انتخاب شده توسط شما بستگی دارد. ضمناً هر چه پیشنهاد شما برای پرداخت در مقایسه با رقبا بالاتر باشد، رتبه بالاتری در صفحه نتایج کسب خواهید کرد. باید سعی کنید که رقبای خود را پشت سر بگذارید و مشتریانی که به دنبال محصولات شما هستند را جذب کنید. 2- تبلیغات هدفدار پدیده جدیدی که در دنیای موتورهای جستجو گر به وجود آمده است، جستجوی مرتبط با متن یا تبلیغات هدفدار است. در این پدیده به جای این که لینک سایت شما در صفحات نتایج نمایش داده شود، به درون سایت های مرتبط می رود. برای مثال اگر کاربر به سایتی مراجعه کرده و وضعیت آب و هوایی سواحل میامی را چک می کند احتمالا" مایل است اطلاعاتی در مورد هتل ها یا آژانس های اتومبیل آن منطقه نیز به دست آورد. این لینک ها توسط موتورهای جستجو در همان صفحه در اختیار او قرار می گیرند. به این ترتیب شما در همان لحظه ای که مشتری در فکر یافتن محصولات و خدمات شما است او را غافلگیر می کنید و به سایت خود می برید. 3- عوامل موفقیت استفاده از موتورهای جستجو می تواند با توجه به نیاز شما در زمینه های مختلف شما را یاری کند. - شناساندن و به نمایش گذاشتن نام شرکت شما در سطحی بسیاروسیع. - جذب مشتریان جدید. - افزایش ترافیک (میزان بازدید کننده) وب سایت شما در نتیجه افزایش درآمد. - شناسایی مراجعین دائمی به وب سایت. - تبلیغات و پیشنهادات فروش. - تبلیغات عمومی. - بازاریابی برای محصولات. - افزایش فروش الکترونیکی. 4- از اشتباهات زیر اجتناب کنید 1- اشتباه در انتخاب کلمات کلیدی یکی از اشتباهات بازاریابان الکترونیکی آن است که از ابتدای کار کلمات بسیار جزئی و تخصصی را انتخاب می کنند. بهتر است ابتدا تعداد محدودی کلمه کلی تر را انتخاب کنید و نتایج را بررسی کنید. ببینید که مشتریان حقیقی شما از چه کلماتی بیشتر استفاده می کنند و به دنبال چه هستند. سپس می توانید کلمات تخصصی دیگری را به کلمات کلیدی خود اضافه کنید و از ورود کاربران غیرمرتبط جلوگیری کنید. معمولا" شرکت ها اصطلاحات تخصصی خود را به عنوان کلمات کلیدی برمی گزینند که مشتریان هرگز آن ها را برای جستجو وارد نمی کنند. سایت wordtracker.com ابزاری است که به شما کمک می کند تا موفقیت کلمات کلیدی خود را بسنجید و در صورت لزوم آن ها را تغییر دهید. 2- اصرار برای مدیریت همه امور توسط شخص شما مدیریت مسائل مربوط به موتورهای جستجو یک کار تمام وقت است. بررسی و اندازه گیری نتایج، تغییرات ضروری و کنترل رتبه های به دست آمده در موتورهای جستجو احتیاج به زمان فراوان و افراد متخصص دارد. بهتر است که مدیریت بازاریابی توسط موتورهای جستجو را به دست یک مشاورخبره یا برنامه های نرم افزاری مخصوص این کار بسپارید. 3- عضویت در فقط یک موتور جستجو اعتماد به یک موتور جستجوی بزرگ و مشهور موفقیت شما را محدود می کند. سرمایه گذاری روی یک روش خاص، یک موتور جستجو و یک پیام تبلیغاتی اشتباه است. در عوض بهتر است سرمایه خود را بین گروهی از پیام های تبلیغاتی و ترکیبی از موتورهای جستجو تقسیم کنید تا مشتریان بیشتری را جذب کنید. 4- نا امیدی از موتورهای جستجو انتظارات منطقی داشته باشید. ممکن است حدود 8 هفته طول بکشد تا موتور جستجو شما را در لیست خود قرار دهد. برای به دست آوردن نتیجه مطلوب ممکن است لازم باشد در گروهی از موتورهای جستجو عضو شوید و متدهای مختلف را پیش بگیرید. باید کمی صبر داشته باشید تا به اهداف خود برسید. 5- اشتباهاتی که در سایت وجود دارند اگر صفحات سایت شما برای موتورهای جستجو بهینه نشده باشند، تمام کلمات کلیدی دنیا هم نمی توانند به شما کمک کنند. یکی از اشتباهات رایج، جدا شدن یک صفحه از سایت است. برای مثال در اثر تغییراتی که در سایت اعمال می کنید ممکن است لینکی را که به صفحه مورد نظر وارد می شده است را از بین ببرید. به این ترتیب موتور جستجو صفحه مورد نظر را مشاهده نخواهد کرد. اشتباه دیگر این است که کلمات کلیدی فراوانی را در صفحات سایت خود جای بدهید. وقتی که موتور جستجو 100 ها کلمه و عبارت مختلف را در یک صفحه می بیند نمی تواند درجه اهمیت هر کدام را تشخیص بدهد و در نتیجه در هیچ کدام از آن کلمات رتبه خوبی به دست نخواهید آورد. بهتر است سایت خود را برای یک یا دو کلمه کلیدی بهینه سازی کنید. امروزه تجارت های گوناگون برای کسب موفقیت باید همیشه و همه جا حضور داشته باشند و پیشنهادات قابل توجهی را به مشتریان ارائه کنند. موتورهای جستجو می توانند شما را برای جلب نظر بازدیدکنندگان اینترنتی یاری کنند.
عنوان كسب و كار __________________________________________________________________ خدماتی كه می خواهید ارائه دهید: ________________________________________________________________________________ ________________________________________________________________________________ ________________________________________________________________________________ افراد یا كسب و كارهایی كه انتظار دارید از خدمات شما استفاده كنند را شرح دهید: ________________________________________________________________________________ ________________________________________________________________________________ ________________________________________________________________________________ مشخص كنید چه زمانی و چگونه آنها به خدمات شما نیار پیدا می كنند. اگر مطمئن نیستید از تعدادی از مشتریان بالقوه خود بپرسید كه معمولاً چگونه و در چه صورتی از خدمات مشابه شما استفاده می كنند: ________________________________________________________________________________ ________________________________________________________________________________ ________________________________________________________________________________ خدمات شما چه مزایای خاصی را برای مشتریان در بر دارد؟ ________________________________________________________________________________ ________________________________________________________________________________ ________________________________________________________________________________
چه تعداد خدمات مشابه خدمات شما در منطقه مورد نظر وجود دارد؟ ________________________________________________________________________________ خدمات شما چه تفاوتهایی با خدمات مشابه رقبایتان دارد؟ ________________________________________________________________________________ ________________________________________________________________________________ ________________________________________________________________________________ آیا تجربه كاری خاص یا معلومات یا چنین چیزی دارید كه در صورت بكار بستن آن در كسب و كار، شما را از رقبایتان پیش بیندازد؟ (به عنوان مثال كار در یك دفتر حقوقی، دانستن آمار خاص یا ارتباطات ویژه و ...) ________________________________________________________________________________ از چه راههایی برای پیدا كردن مشتری می توانید استفاده كنید؟ (علامت بزنید) ___ ارسال نامه ___ تماسهای تلفنی شخصی ___ تلفن ___ تبلیغ در روزنامه ها یا مجلات ___ تبلیغ در كتابچه های تبلیغاتی طبقه بندی شده ___ تبلیغات در اینترنت ___ تبلیغ در كتابهای زرد ___ تبلیغات كلامی ___ نشست های مرتبط با كسب و كار ___ برچسب های تبلیغاتی ___ راه اندازی سایت و ایمیل ماركتینگ ___ بیلبورد یا تبلیغات درون شهری ___ سایر روشها (شرح دهید) در حال حاضر مشتریان اینگونه خدمات چگونه از وجود آن با خبر می شوند؟ (حدس نزنید! بیرون بروید و تحقیق كنید.) ___ از طریق نامه ___ از طریق بازاریابی تلفنی ___ از طریق روزنامه ها ___ مجلات ___ مشاهده تبلیغات در كتابچه های تبلیغاتی طبقه بندی شده ___ مشاهده تبلیغات در اینترنت ___ مشاهده تبلیغات در كتابهای زرد ___ از طریق تبلیغات كلامی ___ از طریق نشست های مرتبط با كسب و كار، شبكه های بازاریابی یا سمینارها ___ برچسب های تبلیغاتی ___ از طریق جستجو در اینترنت و سایت اینترنتی ___ مشاهده بیلبورد یا تبلیغات درون شهری ___ سایر روشها (شرح دهید) چه كسی تصمیم خرید را می گیرد؟ استفاده كننده واقعی، یك دپارتمان از یك شركت یا مدیر اصلی یا غیره؟ (شرح دهید) ________________________________________________________________________________ چه هزینه ای برای بازاریابی در نظر گرفته اید؟ ________________________________________________________________________________ هزینه استفاده از هر یك ابزارهای بازاریابی زیر چقدر است؟ ___ ارسال نامه (همه چیز را در نظر بگیرید حتی هزینه جوهر، كاغذ، پرینتر و ...) ___ تماسهای تلفنی شخصی ___ بازاریابی تلفنی ___ تبلیغ در روزنامه ها یا مجلات ___ تبلیغ در كتابچه های تبلیغاتی طبقه بندی شده ___ تبلیغات در اینترنت ___ تبلیغ در كتابهای زرد ___ تبلیغات كلامی ___ نشست های مرتبط با كسب و كار ___ برچسب های تبلیغاتی ___ راه اندازی سایت و ایمیل ماركتینگ ___ بیلبورد یا تبلیغات درون شهری ___ سایر روشها (شرح دهید) در نهایت روشهای مورد نظر بازاریابی را با هم مقایسه كنید. از لحاظ هزینه و میزان تأثیر، فعالیت و زمان مورد نیاز و هر چه كه به نظرتان میرسد! چرا كه باید از بین آنها بهترین ها را برگزینید. آنها را در زیر لیست كنید و زمان انجام هر یك از آنها را مشخص كنید:
روش (ابزار) بازاریابی
تاریخ شروع برنامه
تاریخ پیگیری نتایج
هزینه تخمینی
هزینه واقعی
صفحه قبل 1 ... 8 9 10 11 12 ... 13 صفحه بعد
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اطلاعات عمومی و آدرس nofel.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
RSS