عضو شوید
عضویت سریع
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 72 بازدید دیروز : 4 بازدید هفته : 110 بازدید ماه : 148 بازدید کل : 26603 تعداد مطالب : 126 تعداد نظرات : 11 تعداد آنلاین : 1
آپلود نامحدود عکس و فایل
آمار وب سایت آمار مطالب :: کل مطالب : 126 :: کل نظرات : 11 آمار کاربران :: افراد آنلاین : 1 :: تعداد اعضا : 1 کاربران آنلاین آمار بازدید :: بازدید امروز : 72 :: باردید دیروز : 4 :: بازدید هفته : 110 :: بازدید ماه : 148 :: بازدید سال : 1395 :: بازدید کلی : 26603
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
تمامی موفق جهان؛ به نوعی در رفتار با هم مشترک هستند. شما گاهی فکر میکنید که مثلا اخلاق این شخص چقدر شبیه خودم و یا فلان شخص است.
لطفا سر فرصت کافی و با دقت ؛ نکا ت ذیل را بخوانید و در مقایسه با خودتان ؛ به هر موضوع یک امتیاز دهید:
۱- بخداوند ایمان دارند و معتقدند که ایمان مبنای همه اعجازهاست و پادزهر شکست و در همه حال شاکر خداوند هستند.
۲- دارای اهداف مشخص هستند.
۳- همیشه در پی فرصت های مناسب هستند.
۴- دارای روحیه مداومت و پشتکار هستند.
۵- در اثر بروز مشکلات متوقف نمیشوند.
۶- با متخصص مشورت مینمایند.
۷- تسلیم مشکلات نمیشوند و سخت کوش هستند.
۸- در مقابل جواب نه ، تسلیم نمی شوند.
۹- از غیر ممکن حرف نمی زنند.
۱۰- می دانند که چه می خواهند.
۱۱- حاکم بر سرنوشت خود هستند.
۱۲- محدودیت های ذهنشان را ؛ معیار سنجش نمیدانند.
۱۳- دارای اشتیاق سوزان جهت رسیدن به هدف هستند.
۱۴- در پی رسیدن به هدف خود ؛ راه بازگشتی را قرار نمیدهند ؛ شاید راه را عوض کنند ولی هدف را هرگز.
۱۵- به رویا های خود جامه عمل میپوشانند ؛ و اجازه بی احترامی را نمیدهند.
۱۶- به گفته های بیجای ؛ این و آن آنچنان توجه نمیکنند.
۱۷- در لحظات بحرانی ؛ بدنبال نقطه عطف موفقیت هستند.
۱۸- ذهنشان در شرایط باور است.
۱۹- خوب گوش میدهند و راهکارهای مناسب را پیدا میکنند.
۲۰- عقیده دارند که « هرگز » زمان طولانی است.
۲۱- معتقد هستند که با ایمان به خود ؛ هرشخصی از ذلت به قدرت میرسد.
۲۲- عوامل ناخوشایند را از ذهن خود دور نگهمیدارند.
۲۳- از نیروی دیگران نیز استفاده میکنند ؛ با شرایط منصفانه.
۲۴- دیگران را تشویق میکنند و مورد احترام و عشق و محبت و تقدیر و یاری ؛ قرار میدهند.
۲۵- از حسادت و خود خواهی به دور هستند.
۲۶- از اظهار نظر خود ؛ ترسی ندارند.
۲۷- عاشق رشد و اوج هستند.
۲۸- پیروز میشوند چون باور دارند.
۲۹- اشخاصی با احساس و هیجانی هستند که خوب خود را کنترل میکنند.
۳۰- معتقد هستند در قبال هیچ ، نصیب هیچ است.
۳۱- در ابتدای کار حساب میکنند که ؛ پاداش کار به تلاشش می ارزد ؟.
۳۲- ریسک میکنند و منتظر برنامه قطعی و ۱۰۰% نیستند و زیاد به استدلال اعتماد نمیکنند و معتقد هستند که ذهن نیمه هشیارشان ؛ نقشه را طراحی میکند.
۳۳- ارباب خویشتن هستند و مسلط بر خود.
۳۴- معتقدند که تمامی موفقان و قهرمانان جهان ؛ روزی شکست خورده بودند.
۳۵- میدانند که جواب سوالات خود را ؛ از کجا تهیه کنند.
۳۶- میتوانند یک گروه متخصص مورد نیاز را دور هم جمع کنند.
۳۷- موفقیت را یک عادت میدانند.
۳۸- با کسانی همکاری میکنند که با سختی ها کنار نمیایند.
۳۹- ذهن خود را ماهیچه میدانند و مانند یک ورزشکار تمرین میکنند تا قوی تر شوند.
۴۰- با اراده راههای محال را پیدا میکنند.
۴۱- خواسته اشان را با تمام و جود به خود و دیگران و خداوند میگویند.
۴۲- در مقابل انتقادها و سرزنش ها صبور هستند و هدفشان برایشان مهم است.
۴۳- در برابر شکستها ی موقتی ؛ میگویند این راه اشتباه بود و راه دیگر را امتحان میکنند.
۴۴- معتقد هستند که رهبر خوب ؛ قبلا پیرو خوبی بوده است.
۴۵- شجاعتشان موقتی نیست و ادامه دار است.
۴۶- خویشتن را براحتی کنترل میکنند.
۴۷- احساس انصاف و عدالت در درون آنهاست.
۴۸- در تصمیم گیری های خود ؛ قاطع هستند.
۴۹- دارای برنامه قبلی و عملی هستند.
۵۰- همیشه از دیگران فعال تر هستند.
۵۱- دارای شخصیت خوشایند و محترم هستند.
۵۲- نسبت به اطرافیان ؛ احساس همدلی و همدردی واقعی هستند.
۵۳- بر تمام جزئیات امور خویش احاطه دارند.
۵۴- حتی مسئولیت اشتباهات و نواقص همکاران و پیروان خود را می پذیرند و به گردن دیگری نمی اندازند و دنبال بهانه آوردن نیستند.
۵۵- براحتی اصول همکاری را رعایت میکنند ؛ و رضایت همکاران و پیروان را بدست می آورند.
۵۶- همیشه در پی آن هستند که به دیگران خدمت کنند.
۵۷- از رقابت نمیترسند و از اینکه دیگری جایشان را بگیرند ؛ واهمه ای ندارند.
۵۸- موفقیت و زحمات پیروان و همکاران را به پای خود نمی نویسند و موفقیت را بین گروه تقسیم میکنند.
۵۹- بسیار وفادار و صمیمی هستند.
۶۰- در دل همکاران و پیروان ؛ ترس و هراس نمی کارند.
۶۱- به سمت و عنوان ؛ جهت ایجاد احترام ؛ معتقد نیستند.
۶۲- به وضع ظاهری خود ؛ اهمیت می دهند.
۶۳- ادب را همچون ؛ خدمات میدانند.
۶۴- بهای پیشرفت و ترقی را می دهند.
۶۵- خواسته های خویش را بدون خدشه وارد کردن به حقوق دیگران ؛ بر آورده میکنند.
۶۶- تنبل نیستند و کار امروز را به فردا موکول نمی کنند.
۶۷- در انتظار رسیدن زمان مناسب نیستند ؛ زمان مناسب را می سازند.
۶۸- مشکلات آنها را خسته نمیکند ؛ آنها مشکلات را خسته میکنند.
۶۹- در تصمیم گیری ها ؛ سرعت عمل دارند و در اجرای آن ؛ تجدید نظر نمیکنند.
۷۰- به احتیاط بیش از حد ؛ اهمیت نمیدهند.
۷۱- چشمانشان را باز نگهداشته و نمیترسند.
۷۲- برای آینده همیشه پس انداز میکنند.
۷۳- توسط رفتار خوب بادیگران ؛ رابطه خوب میسازند و از این فرصت ؛ بموقع استفاده میکنند.
۷۴- صادق هستند و از دروغ متنفر هستند.
۷۵- همه نقاط ضعف و قدرت خود را میدانند و همیشه در پی اصلاح و تقویت آن هستند.
۷۶- برای اهداف خود زمان تعیین میکنند.
۷۷- فرق خود باوری و خوستائی را میدانند.
۷۸- تعادل رفتاری خود را خوب حفظ میکنند.( ظاهرشان نشان نمیدهد که دارا هستند و یا ندار ).
۷۹- تفاوت حیا و نجابت را با کمروئی ؛ خوب میدانند.
۸۰- اهل تکبر نیستند و میدانند که مثلا : فروشنده ای که متکبر باشد؛ مشتری های خود را از دست میدهد.
۸۱- دیگران را بزرگ میکنند.
۸۲- در برخورد اول اثر خوبی بر روی طرف مقابل میگذارد.
۸۳- کسی با انها ؛ احساس ناراحتی نمیکند.
۸۴- بخشنده هستند ؛ هم نسبت به خود و هم دیگران.
۸۵- از افراد منفی دوری میکنند.
۸۶- تا حدودی شوخ طبع هستند.
۸۷- برای جدی بودن ؛ از اخم استفاده نمیکنند.
۸۸- در مقابل ضعیف تر از خود مغرور نیستند و در مقابل بالا دست خود ذلیل نیستند و ادب را رعایت میکنند.
۸۹- اکثرا ؛ افراد سختی کشیده هستند و در ناز و نعمت نبودهاند.
۹۰- خوب بلدند که از خودشان دفاع و مراقبت کنند.
۹۱- از تنهائی حوصله اشان سر نمیرود.
۹۲- خنده رو هستند و قاطع.
۹۳- به آن چه میدانند ؛ جدا عمل میکنند.
۹۴- دربارهی دیگران کمتر حرف میزنند و متقابلا در رابطه با طرحهای بزرگ سخن میگویند.
۹۵- سعی میکنند که دانش و اطلاعات خود را به روز برسانند.
۹۶- وعده و قول بیخود به کسی نمیدهند.
۹۷- علاوه بر برداشت ؛ مدام در حال کاشت هستند.
۹۸- در اموری که به شخص دیگری مربوط است؛ بیخود تصمیم گیری نمیکنند.
۹۹- در ندانسته هایش؛ براحتی میگوید که نمیدانم و لازم بداند پس از آن تحقیق میکند.
۱۰۰- بدنبال هدر نمودن وقت و وقت کشتن نیست و قدر زمان را خوب میداند.
اگر شما تمام این موارد را در خود ویا شخصی دیدید؛ شما یا او؛ لایق رهبری هستید.
اعتماد به نفس واژه آشنایی است كه در بسیاری از كتب، سخنرانی ها و حتی در پند و اندرزهای حكیمانه قدما و بزرگان، از آن به عنوان یكی از مهمترین اركان موفقیت نام برده شده است، اما از خاطر نبریم كه اعتماد به نفس تنها یك واژه نیست، بلكه اهرم قدرتمندی است كه با به كارگیری آن، می توان دشوارترین كارها را سهل و آسان كرد.
حال این سؤال مطرح می شود كه چگونه می توانیم این اهرم نیرومند را در اختیار خود و دیگران قرار دهیم؟ و اصولاً این عامل مهم و شالوده موفقیت چگونه تضعیف یا تقویت می شود؟می توان از جنبه های مختلفی به تجزبه و تحلیل این موضوع پرداخت اما فصل مشترك در همه موارد این است كه عمده این نیرو توسط محیط و عوامل محیطی به ما منتقل و یا از ما گرفته می شود. شكست های پیشین، ناكامی ها، بازخوردهای منفی، عدم آگاهی اطرافیان در راهنمایی ها و اظهاراتشان، كاهلی و سستی، اراده ضعیف و در مواردی ایده آل گرایی برخی از والدین را نیز می توان به عنوان عوامل مؤثر در كاهش اعتماد به نفس و عدم موفقیت برشمرد. به عنوان مثال برخی از خانواده ها با حمایت های نابجا و غیرضروری از فرزندانشان، آنان را متكی و وابسته بار می آورند كه در این صورت فرزندانشان در صورت لزوم قادر به تصمیم گیری و اقدام مناسب نخواهند بود و همچنین در پاره ای از موارد از هراس این كه فرزندانشان مرتكب اشتباه نشوند و یا وظایفشان را كامل و صحیح انجام ندهند، مسئولیت های محوله آنان را خود یك تنه متقبل می شوند و حتی در مواردی تكالیف و كار دستی هایی كه جهت رشد خلاقیت و نوآوری در برنامه های درسی دانش آموزان گنجانیده شده، توسط والدین انجام می شود، غافل از این كه همان گونه كه جسم ما برای حفظ سلامتی نیاز به ورزش و تمرین دارد، ذهن نیز برای رشد و تعالی و تقویت خلاقیت، نیازمند تمرین و ممارست های خاص خود است. گاهی نیز عكس العمل ها و رفتارهای نسنجیده و نابخردانه خودمان، منجر به عدم موفقیت می شود كه یكی از پیامدهای آن، كاهش اعتماد به نفس است.بدیهی است كه همه ما می خواهیم در عرصه رقابت های زندگی در انجام ساده ترین كارها تا دشوارترین شان سربلند و موفق باشیم و قطعاً اگر بدانیم مسیری كه برای رسیدن به اهداف مان انتخاب كرده و در آن گام نهاده ایم، به مقصد دلخواه ما ختم نمی شود، هرگز از آن عبور نخواهیم كرد. در محیط كار نیز مسئولین و مدیران می توانند نقش كلیدی در یافتن میانبرهای موفقیت و تقویت عوامل مؤثر در آن، از جمله ایجاد اعتماد به نفس در افراد داشته باشند. به طور یقین اگر دانش، تخصص و علائق كارمندان در كار روزمره آنها نقشی ایفا نكند و مسئولیتی كه به آنان واگذار می شود، با توانایی های جسمی و فكری آنها تناسب چندانی نداشته باشد، علاوه بر این كه آن كار به طرز مطلوبی انجام نخواهد شد، در درازمدت نیز به سركوب شدن استعدادهای آنان، نارضایتی كارفرما، تحقیر، تنبیه و در نهایت احساس شكست و خدشه وارد شدن به اعتماد به نفس افراد می انجامد.معمولاً این گونه به نظر می رسد كه منظور از عدم تناسب توانایی های افراد با وظایفشان، محول شدن وظیفه ای به آنان بیش از توان و طاقتشان است. اما مدیر خردمند، ظاهربین نیست و با درایت و فراست دریافته است كه گاهی عكس این قضیه هم صادق است و با محول كردن كارهای بسیار ساده و تكراری به افراد سخت كوش و مبارزه طلب، شایستگی های آنان در هم شكسته و میل تلاش در آنان از بین می رود.عامل مهم دیگری كه در این مقوله باید مورد توجه قرار گیرد، این است كه گاهی شناخت دیگران و حتی خودمان از خود واقعی مان بسیار اندك است و در شرایطی، تنبلی را از عدم اعتماد به نفس تمیز نمی دهیم و زمانی كه توسط دیگران ارزیابی می شویم، علل اصلی شكست هایمان را عدم اعتماد به نفس تلقی می كنند، در حالی كه شاید اگر همان كار با برنامه ریزی، پشتكار، دقت و حوصله انجام می پذیرفت، هرگز به شكست منجر نمی شد. حال برای جلوگیری از موارد یاد شده و دیگر موارد مشابه، می توان لااقل ۶۰ راه كار را به عنوان گام هایی مؤثر در تقویت اعتماد به نفس و كسب موفقیت در نظر داشت: ۱- اولین گام در موفقیت «خودشناسی» است. ابتدا سعی كنید شناخت درستی از خود و ویژگی های اخلاقی و شخصیتی خود كسب كنید و با توجه به این كه هیچ كس كامل نیست، اگر ایرادی یا مشكلی دارید كه خود به تنهایی قادر به یافتن راه حل مناسبی برای مقابله با آن نیستید و شخص قابل صلاحیتی برای مشورت ندارید، از مشاوران و متخصصین كمك بخواهید. ۲- تاریك ترین زمان شب، نزدیك ترین زمان به سپیده صبح است. این جمله را به خاطر بسپارید و با كوچكترین ناملایمات از تلاش خود دست بر ندارید و به سادگی خود را بازنده تلقی نكنید. ۳- بدون توجه به نتیجه كار، تمامی نیروی خود را به كار گیرید تا مسئولیتی كه به عهده شماست، به بهترین نحو انجام پذیرد. در واقع اولین هدف در انجام وظایفتان باید،داشتن وجدان كاری، دقت و تلاش باشد. با انتخاب این الگو، حتی اگر به موفقیت هم نائل نشوید، وجدانی آسوده خواهید داشت و لطمه ای به اعتماد به نفس شما وارد نخواهد شد. ۴- همیشه هدف مند باشید. اگر خواسته هایتان خیلی دور از دسترس به نظر می آید، برای تحقق آنها برنامه ای چند مرحله ای طراحی كنید. یعنی برای خود اهداف كوتاه مدت انتخاب كنید و مطمئن باشید حتی اگر یك گام كوچك، اما درست بردارید، این گام در دستیابی به اهداف نهایی شما بسیار مؤثر خواهد بود و در واقع، فاصله شما را به هدف دلخواهتان كوتاه تر خواهد كرد. ۵- در لحظات سختی كه احساس تنهایی و ناامیدی می كنید، به خاطر بیاورید یگانه قادر متعال در كنار شماست. به خدا توكل كنید، محكم و راسخ گام بردارید و پس از موفقیت شكر گزار باشید. ۶- هیچ گاه اجازه ندهید افراد منفی باف با عقاید ناسالم خود، ذهن شما را مسموم كنند. اگر از درستی كاری كه قصد انجام آن را دارید، اطمینان حاصل نموده اید، بدون فوت وقت آن را به انجام برسانید و نگذارید كسی به اراده شما خللی وارد كند. ۷- از شوخی های توهین آمیز كه باعث خدشه دار ساختن شخصیت خودتان یا دیگران می شود، خودداری كنید. ۸- توانایی های خود را دست كم نگیرید، استعدادهای خود را باور داشته باشید و مطمئن باشید انسان در فرهنگ مذهبی ما بی جهت «اشرف مخلوقات» نامیده نشده و می تواند با اراده و پشتكار، به موفقیت های نامحدودی دست یابد. ۹- در لحظات سختی و پریشانی، دقایقی را با خود خلوت كنید و سعی كنید عوامل مولد نگرانی تان را پیدا كرده و درصدد رفع آن عوامل برآیید. اجازه ندهید افكار منفی به ذهن تان هجوم بیاورد. خود را دلداری بدهید و تصمیم بگیرید تلاش های خود را از سر بگیرید. ۱۰- نسبت به كودكان خود بیش از حد سخت گیر نباشید و با خشونت با آنان رفتار نكنید. سعی كنید بین خودتان و آنان رابطه دوستانه ای برقرار سازید و در صورتی كه خطایی انجام می دهند، با تذكرات به جا و دوستانه آنان را متنبه كنید. ۱۱- قبل از انجام هر كاری به عواقب حاصله آن خوب فكر كنید، در صورت نیاز به راهنمایی با افراد مثبت اندیش، واقع گرا و آگاه مشورت كنید و از انجام كارهای غیرمنطقی و غیراصولی كه می تواند به شكست یا سرزنش دیگران منتهی شود، بپرهیزید. ۱۲- اگر خواستار دیگران هستید، اول خودتان به خودتان احترام بگذارید. ۱۳- سعی نكنید با توسل جستن به كارهای ضد ارزشی و غیرانسانی، موفقیتی كسب كنید. به خود گوشزد كنید موفقیتی كه در گرو لطمه زدن به سجایای انسانی باشد، فاقد ارزش و ناپایدار است. ۱۴- محیط كاری شما به مثابه یك دهكده كوچك است. قطعاً هر حرف یا اظهارنظری كه در مورد همكارانتان انجام دهید، دیر یا زود به گوش آنان خواهد رسید. پس مراقب رفتار و سخنان خود باشید. شاید یك حرف نسنجیده و نادرست، رابطه شما را برای همیشه با دوستی خوب و همكاری شایسته و دلسوز قطع نماید و شما هرگز قادر به جبران این خسارات معنوی نباشید
15- با افراد حسود و بدبین مشورت نكنید. ۱۶- اگر عادت یا ویژگی در شما وجود دارد كه باعث آزارتان می شود، با برنامه ریزی درست و اصولی آن را از خود دور كنید. مثلاً اگر اندام ناموزونی دارید، با انجام ورزش و رژیم های درست غذایی اندام خود را متناسب كنید. ۱۷- اگر می خواهید از پیشرفت خود اطلاع حاصل كنید، خود را نسبت به گذشته خودتان مقایسه كنید نه با دیگران. ۱۸- «همیشه نیمه پر لیوان را ببینید نه نیمه خالی آن را» . بسیاری از ما حداقل یك بار هم كه شده این جمله زیبا را شنیده ایم. سعی كنیم از این جمله، به عنوان یك تكنیك مثبت اندیشی استفاده كنیم. ۱۹- همه روزه ما با انبوهی از ایده های مختلف كه متعلق به افراد پیرامون ماست، روبه رو هستیم. به باورهای خود ایمان داشته باشید و هرگز اجازه ندهید ایده های یأس آور دیگران، شما را از رسیدن به اهدافتان باز دارد و یا ریتم حركت شما را كند كند. ۲۰- اگر مشكلات حرفه ای خود را نمی توانید به تنهایی حل كنید، از افراد زبده و با تجربه كمك و مشورت بخواهید و دانش حرفه ای خود را گسترش دهید و از سؤال كردن هراسی نداشته باشید. ۲۱- هر جایی از مسیر زندگیتان كه هستید، اگر متوجه شده اید جهت یابی درستی انجام نداده اید و نیاز به تغییر مسیر دارید، پس از حصول اطمینان از صحت مسیر جدید، بدون تأسف و درنگ از خود انعطاف نشان دهید و راه و روشی را برگزینید كه سبب بهتر شدن نتیجه غایی شما و میانبری برای رسیدن به هدفتان باشد. ۲۲- اگر می خواهید حركت نوینی را در زندگی آغاز كنید، پس از تحقیق و جمع آوری اطلاعات موثق، اولین گام را پرتوان بردارید و تردید را از خود دور كنید. ۲۳- فرزندان خود را از كودكی به مستقل بودن تشویق كنید و با دادن مسئولیت های متناسب با سن آنان، روحیه استقلال و خودباوری آنها را شكوفا سازید. ۲۴- در هر كاری تعادل را حفظ كنید و از افراط و تفریط بپرهیزید، چون هر كدام می توانند به اندازه دیگری عاملی جهت شكست شما به حساب آیند. ۲۵- همیشه خوش ژست و پرانرژی باشید. حتی در لحظات بحرانی بر خود مسلط باشید و قیافه انسان های شكست خورده را به خود نگیرید. ۲۶- اندیشه های امروز شما، فردای شما را خواهد ساخت، پس همیشه مثبت اندیش باشید و ضمن انجام فعالیت های لازم خود را برنده تلقی كنید. ۲۷- گاهی تنبلی در انجام وظایف روزمره باعث می شود در برنامه های زندگی مان خلل ایجاد شود و عقب بمانیم. برای جلوگیری از این معضل، برنامه روزانه ای برای خود تهیه كنید و بر حسب اولویت، موارد را در آن درج نمایید و سعی كنید در طی روز آنها را به انجام برسانید. ۲۸- هر شكستی را پلی به سوی موفقیت قلمداد كنید. از اشتباهات خود درس بگیرید و به جای سرزنش كردن خود یا دیگران، دنبال راه حل مناسبی جهت تغییر شرایط باشید و توجه داشته باشید از تكرار مجدد آن اشتباهات، خودداری كنید. ۲۹- «همه چیز را همگان دانند» ، اگر این جمله زیبای سقراط را به خاطر داشته باشید، توقع بیش از حد از خودتان یا دیگران نخواهید داشت. ۳۰- بر همگان مسلم است تواضع، صفت بسیار نیك و پسندیده ای است. اما تواضع را با خوار و حقیر شمردن خود اشتباه نگیرید و خود را بی ارزش جلوه ندهید. ۳۱- در به انجام رساندن كارهای مهم و كارهایی كه جبران آن مشكل است، از تمركز و دقت حواس بیشتری كمك بگیرید. با توجه به این ضرب المثل «پارچه را دوبار اندازه بگیرید و یك بار ببرید» در به انجام رساندن كارهایی كه امكان تكرار یا جبران ندارند، بیش از مابقی كارها دقت داشته باشید. ۳۲- به دیگران و خودتان شانس جبران اشتباهات را بدهید. شاید یك شروع جدید، زندگی جدیدی برایتان به ارمغان بیاورد. ۳۳- كودكان خود را نزد دوستانشان و در جمع اقوام تنبیه نكنید و با شرح دادن اشتباهات آنان در جمع، خجالت زده و شرمنده نكنید. ۳۴- اگر هر چه سعی می كنید ولی به مقصدتان نمی رسید؟ قدری تأمل كنید و از زاویه جدیدی به خواسته هایتان بنگرید، شاید درهای جدیدی به سوی شما گشوده شود. ۳۵- برای كم كردن ضریب خطاهای خود در محیط كار، استانداردهای كاریتان را رعایت كنید. ۳۶- لیستی از مواردی كه در زندگی تان وجود دارد و برایتان آزاردهنده است را تهیه كنید و با بررسی علل به وجود آمدن آنها به مقابله با آنان بپردازید. ۳۷- در برابر افراد پیر و مسن بیشتر احساس مسئولیت كنید، یادتان باشد آنان حساس و شكننده هستند و نباید با خشونت و بدخلقی از رفتارهایی كه شاید در سن و سال آنها طبیعی است، ایراد بگیرید و اعتماد به نفس آنها را از بین ببرید. ۳۸- وقتی كه مسئولیتی را به عهده كودكان خود می گذارید، از دور آنها را كنترل كنید و طوری كمك شان كنید كه خود را ناتوان احساس نكنند. ۳۹- وقتی در جمع دوستان قرار دارید، سعی كنید به همه توجه نشان دهید و فقط یك یا چند نفر را مخاطب قرار ندهید. ۴۰- وقتی در یك مجموعه كار می كنید، تنها مهم نیست كه خودتان خوب و بی نقص باشید. در نظر داشته باشید حتی اگر یك نفر هم در جمع درست كار نكند، باز نتیجه كاملاً مطلوب حاصل نمی شود. پس برای حصول به نتیجه دلخواه، در حركت های گروهی به افراد ضعیف بیشتر توجه كنید و با همسو كردن آنان با گروه، موفقیت جمع را تضمین كنید. ۴۱- اگر در معاشرین شما كسی وجود دارد كه با روحیه شما سازگار نیست و یا با هم تفاهم ندارید، با كم كردن تدریجی ارتباط خود با آن شخص، او را از دایره رفت و آمدهای خود حذف كنید. ۴۲- به ظاهر و سلیقه شخصی دیگران بی احترامی نكنید. ۴۳- به دیگران كمك كنید تا ویژگی های شایسته خود را آشكار كنند. ۴۴- اگر اطرافیان شما همه سعی خود را انجام داده اند، اما نتوانسته اند از عهده مسئولیتی كه شما به آنها داده اید بربیایند، نگذارید تلاششان را بیهوده تلقی كنند و با تشكر از تلاش آنان روحیه شان را تقویت كنید. ۴۵- در گردهم آیی های دوستانه اگر كسی در مورد موضوعی اظهار نظر كرد یا بر خلاف سلیقه شما سخنی به میان آورد، با انتقادهای تند و گزنده او را خجالت زده نكنید، از یاد نبرید انتقاد سازنده با توهین متفاوت است. ۴۶- انتخاب های خود را بر مبنای واقعیت و نیازتان انجام دهید، نه از روی اشتیاق های تند وگذرا. ۴۷- تصور نكنید همیشه نرمش و مهربانی مشكل گشا است. بر عكس گاهی در برخوردهای اجتماعی لازم است با جدیت و قاطعیت روی خواسته خود پافشاری كنید تا به شما اجحاف نشود. ۴۸- یاد بگیرید در مواقع ضروری بدون خجالت «نه» بگویید. ۴۹- وقتی عصبانی هستید، در مورد هیچ كس و هیچ چیز تصمیم نگیرید. ۵۰- اگر برای حل معضلی كه پیش رو دارید، همه تلاش خود را انجام دادید و كار دیگری از دستتان برنیامد، تا حصول نتیجه صبور باشید و برای بهتر كردن شرایط با اقدامات زائد و غیرضروری، آرامش موجود را به هم نزنید. ۵۱- مدافع حق خود و خانواده تان باشید. به واسطه خجالت یا ترس یا عدم آگاهی، از چیزی كه حق شماست، به سادگی نگذرید. اگر با اشخاص حقوقی دچار مشكل هستید كه راه حلی به ذهنتان نمی رسد، از وكلای خبره و زبده كمك بگیرید تا در انجام كارها به صورت اصولی و قانونی به شما كمك كنند. ۵۲- دوستان واقعی شما سرمایه های پرارزشی هستند، آنها را حفظ كنید و به دلیل كدورت های بی اهمیت و بی ارزش ارتباط خود را با آنها قطع نكنید. ۵۳- گستاخی را از قاطعیت تمیز دهید. ۵۴- برای دوستانی كه بیش از دیگران به شما كمك می كنند، تا معایب و كاستی های خود را جبران كنید ارزش ویژه ای قائل باشید. ۵۵- رهرو آن نیست كه گه تند و گهی خسته رود رهرو آن است كه آهسته و پیوسته رود (سعدی) ۵۶- گاهی تحمل فشار روحی حاصله از كارهای نیمه تمام و معوقه از سختی انجامشان دشوارتر است. برای رهایی از عذاب وجدان، از همین لحظه تصمیم بگیرید، برنامه ریزی كنید و با اتمام رساندن این گونه كارها به خود آرامش هدیه كنید. ۵۷- اگر بخشی از كارهای شما باید توسط شخصی یا دوستی انجام شود كه فقط او شخصاً قادر به انجامش است، اما بی خیال یا پرمشغله است، درخواست خود را در موارد مناسب با آرامش و متانت مكرراً به او یادآوری كنید و این یادآوری را آن قدر تكرار كنید تا به نتیجه ای كه می خواهید برسید. ۵۸- از هر كس فراخور سن و دانش اش توقع داشته باشید. ۵۹- اگر در معاشرت های خود مرتباً شكست می خورید و دنبال روش كم خرج و قابل اجرا هستید، صداقت و روراستی، مهربانی و بخشش را سرلوحه خود قرار دهید. ۶۰- به قابلیت های خود ایمان داشته باشید و به خاطر بسپارید حتی یك «به دانه» با آن كه كوچك است، خواص درمانی قابل توجهی دارد.
خوزه سیلوا،روانشناسی که هرگز به مدرسه نرفت
خوزه سیلوا در سال 1914 در لارودی تكزاس به دنیا آمد. در چهار سالگی پدر
خود را از دست داد و پس از ازدواج مجدد مادرش برای زندگی نزد مادر بزرگش
رفت و ناچار شد از شش سالگی برای امرارمعاش شروع به كار كند. اولین
شغل او واكس زدن كفش ها بود و بعد نظافتچی و روزنامه فروش و رفتگر شد.
در هفت سالگی روزی یك دلار درآمد داشت، ولی چون در كار خود لیاقت و
كفایت بسیار نشان داد به زودی درآمدش به روزی دو دلار رسید. او به خاطر
وضع بد مالی خانواده اش به مدرسه نرفت. در دوازده سالگی رانندگی آموخت
و به خرید و فروش پرداخت.
.
در هفده سالگی درآمدش به حدی رسید كه توانست اتومبیلی برای خود بخرد
و ضمن كار كردن با آن از خواهرش خواست تا درس هائی را كه در مدرسه می
خواند به او بیاموزد. او ضمن كار كردن به مطالعات خود ادامه داد و در حالیكه
فرصت نشستن پشت میز كلاس درس را نداشت، یك دوره دروس الكترونیك را از
طریق مكاتبه گذراند. سپس وارد خدمت نظام وظیفه شد و در هنگام مصاحبه
ورودی با روانشناس ارتش به رشته روانشناسی علاقمند گردید و در زمان
خدمت نظام وظیفه مطالعات خود را به رشته روانشناسی و هیپنوتیزم متمركز
نمود و پس از آن سالها در این زمینه تحقیق كرد.
این مطالعات 22 سال ادامه یافت و در پایان این مدت خوزه سیلوا هیپنوتیزم را
كنار گذاشت و كارهای خود را روی فعالیت مغز متمركز نمود. مردم او را یك
دانشمند مردمی می خواندند زیرا هرگز تحصیلات كلاسیك نداشت و به دانشگاه
نرفت.
خوزه سیلوا سرانجام پس از سالها نتیجه مطالعات خود را تدوین نمود و به نام
روش معالجه سیلوا به جهانیان ارائه كرد. او كلاس های متعدد تشكیل داد و به
هزاران نفر روش درمان خودرا آموخت. این روش درمانی به تدریج جهانگیر شد و
در سرتاسر دنیا طرفداران بسیاری پیدا كرد.
خوزه سیلوا می گوید مغز انسان هم درست مثل قلب ارتعاش دارد، با این تفاوت
كه این ارتعاشات در مغز تواتر بیشتری دارند. ضربان قلب بر حسب سیكل در
دقیقه و ارتعاشات مغز بر حسب سیكل در ثانیه محاسبه می شوند و ارتعاشات
مغزی با وضعیت روحی فرد تغییر می كند.
امواج مغزی فردی كه بیدار است معمولاً حدود 20 سیكل در ثانیه است. هر
موجی كه بالای 14 نوسان در ثانیه باشد موج "بتا" نامیده می شود. امواج بتا
برای ارتباط با دنیای فیزیكی خارج هستند و با این امواج از حواس معمولی
استفاده می كنیم و از زمان و مكان آگاهی می یابیم. ارتعاشات كندتر بین 7 تا
14 سیكل در ثانیه امواج "آلفا" و امواج بین 4 تا 7 سیكل در ثانیه امواج
"تتا" و امواج 3 سیكل در ثانیه و كندتر از آن امواج "دلتا" نامیده می شوند.
امواج آلفا و تتا و دلتا برای ارتباط با دنیای مادی و فیزیكی نیستند و هنگامی از
آنان استفاده می كنیم كه آگاه از زمان و مكان نیستیم. از این امواج برای دیدن
رویا و ارتباط روحی و شهود استفاده می شود كه با آگاهی درونی ما مرتبط
است.
پائین ترین تواتر كه در خواب به آن بر می خوریم امواج دلتا است. وقتی كه مغز
در جنین تكامل پیدا می كند و در ابتدای تولد فقط امواج دلتا وجود دارند. با رشد
كودك و استفاده از مغز تدریجاً امواج با فركانس بیشتر پیدا می شوند به طوری
كه بیشتر امواج مغزی از 3 تا 6 سالگی را امواج تتا تشكیل می دهند. از حدود
یك و نیم سالگی امواج آلفا نیز كم و بیش پیدا می شوند كه با تكامل این امواج
قدرت فراگیری مغز بیشتر می شود و نیمكره راست مغز بیشتر مورد استفاده
قرار می گیرد. امواج آلفا در 6 و7 سالگی بیشترین امواج مغز هستند و اگر در
همین سنین به كودك بیاموزیم كه از هر دو نیمكره مغز برای فكر كردن استفاده
كند این قدرت برای تمامی عمر نزد او باقی خواهد ماند. ولی معمولاً كودك
چنین شانسی ندارد و استفاده او از نیمكره راست به تدریج كم می شود، به
نحوی كه 90 درصد انسان ها در سنین بلوغ و پس از آن فقط از نیمكره چپ مغز
برای فكر كردن استفاده می كنند. در حالت آرامش فركانس امواج مغز ما بیشتر
شامل امواج آلفا یعنی 7 تا 14 سیكل در ثانیه است. در این حالت هردو نیمكره
مغز فعالیت دارند و دارای بهره هوشی بالاتری هستیم و مشكلات را راحت تر
می توانیم حل كنیم.
خوزه سیلوا ثابت كرده است كه با به كارگیری روش او مغز وارد مرحله آلفا می
شود و سمت راست مغز كه غریزی و شهودی و خلاق است به كار می افتد. او
كه یك مسیحی مومن و معتقد است در طی مطالعات خود به این نتیجه رسیده
است كه قدرت خارج كردن هیاهوی مسائل دنیای خارج و پرداختن به درون
همان است كه عیسی مسیح (ع) گفت كه "بهشت در درون ما است". خوزه
سیلوا به این نتیجه رسیده است كه جهان هستی بوسیله یك نیروی متفكر و
آگاه ساخته شده و به همین دلیل كسانی كه در دانش متافیزیك كار می كنند
در می یابند كه روز به روز فاصله بین علم و مذهب كوتاهتر می شود. او معتقد
است كه قدرت عیسی مسیح (ع) در استفاده از نوعی انرژی بوده است كه با
آن می توانسته دردها و بیماری ها را از بین ببرد.
اساس كار خوزه سیلوا نیز انتقال انرژی است كه این كار را می توان هم بر
بالین بیمار و هم از راه دور انجام داد. او می گوید: "می توان از انرژی روحی
برای تغییر ماده استفاده كرد..... آنچه كه مهم است آنستكه هرگز نمی توان از
این انرژی برای مقاصد منفی استفاده نمود، زیرا چنین كاری برخلاف قوانین
حاكم بر طبیعت است."
امروزه نوشته های زیادی درباره دانش هرمس مخصوصاً درباره هفت اصل که ادعا می شود پایه تمام دانش بشری است وجود دارد. در تلاش برای آگاهی از علوم قدیم کتیبه هایی از دل خاک بیرون آمده است که سالیان اخیر علاقه مندان بسیاری را به خود جذب کرده است. اکنون قصد شده که هفت اصل هرمس را بازگو کرده به امید آنکه بتوانید از آنها در رشد و تکامل خود بهره ببرید.
برای استفاده از اصول هرمس ، که به اصول هفتگانه قدرت معروف هستند ، بهتر است که در سطح آلفا، درباره تک تک این اصول مراقبه کنید. در نتیجه با اینکار ، افزایش سطح آگاهی تان درباره این اصول در جاده منتهی به روشنگری ، یک گام بیشتر به سمت جلو حرکت خواهید کرد. اما شما نباید انتظار داشته باشید که در سطح آلفا ، آگاهی تان بصورت جرقه هایی الهام گونه یکباره آشکار شود ، بلکه لازم است پس از تامل کافی درباره هر اصل و پس از هضم و بکارگیری این اصول ، منتظر ظهور تدریجی شنات و آگاهی باشید.
اصول هفتگانه قدرت ، بطور یقین در تمام عناصر وجودی صادق هستند و در عین حال قابل تغییر . اصلاح و نابودی نیستند . عملکرد این اصول ، همانند قوانین راهنمایی و رانندگی است ، به عبارت بهتر ، این اصول قوانین جهانی هستند که بر همه چیز ، از کوچکترین ذرات جهان گرفته تا خود جهان حاکم هستند. آگاهی از این اصول ، همچون داشتن برگی برنده در دست شماست و در واقع می توان گفت که این اصول قوانین کلی حاکم بر زندگی هستند.
نخستین اصل از اصول هفتگانه قدرت به اصل ذهن گرایی معروف است . بنابر اصل ذهن گرایی ، جهان جلوه ای از وجود ذهنی خداوند است . با این توضیح ، بیدرنگ با سئوالات گوناگونی روبرو می شویم که ناشی از درک نادرست مردم از این اصل دارند. آیا این اصل به این معناست که ما شکل خیال گونه ای از یک ماهیت نامحدود هستیم که از او جدا گشته و هرگز نمی توانیم به کنه وجود او و در نتیجه ، به کنه وجود خودمان پی ببریم؟ آیا ما آدم ماشینی بی اراده ای هستیم که از تولیدات یک قادر مطلق است؟
در جواب چنین سئوالاتی باید گفت که هرگز چنین نیست . بلکه همانگونه که شخصیت داستانی یک داستان نویس ، جلوه ای از شخصیت خود اوست، ما و هر آنچه در جهان وجود دارد جلوه ای از خالق مان هستیم زیرا همانگونه که پیش تر اشاره شد دنیای هر کس جلوه ای از وجود ذهنی خود اوست.
اصل ذهن گرایی ما را در درک بهتر ذهن و روان و پی بردن به نحوه عملكرد آن تواناتر می سازد. نیروی ذهنی یا کنترل ذهن ، به این دلیل تاثیر دارد که جهان ، چیزی ذهنی است و تمام چیزها از جایگاه نسبی ذهن ما دیده می شوند یعنی ما هرچه فکر می کنیم ، می بینیم. ممکن است که شما فکر کنید در پیش رویتان یک درخت می بینید، در حاليكه یک سنجاب آن درخت را خانه می بیند. یا ممکن است که دوست شما تابلویی از پيكاسو را یک اثر بی همتای هنری ببیند ولی شما آنرا یک تابلوی گرانقیمت ببینید. همچنین ممکن است که شما موقعیتی را برای خودتان یک دردسر به حساب آورید در حاليكه همسرتان آنرا یک اتفاق ساده بپندارد. در تمام این موارد ، هم شما و هم دیگران ، همگی حق دارید، زیرا هر کس در واقع هرآنچه را فکر می کند ، می ببیند.
روش کنترل ذهن سیلوا بر این اساس شکل گرفته است که ذهن ما قرار است نیروها و شرایطی را که خارج از وجود ما قرار گرفته اند ، کنترل کند. زیرا همانگونه که اشاره شد دنیایی که ما پیش روی چشمانمان می بینیم جلوه ای از وجود ذهنی ماست. پس همانگونه که ما دنیای خودمان را ایجاد می کنیم ، قادر هستیم که آنرا دوباره از نو پدید آوریم. در واقع ، ما در دوره سیلوا می آموزیم که برای تغییر دادن و کنترل کردن دنیایمان ، از ذهن خو استفاده می کنیم.
دومین اصل قدرت اصل تطابق نام دارد و بیانگر این است که هر آنچه در بالاست ، پس در پایین هم هست و هر آنچه که در پایین است ، پس در بالا نیز وجود دارد.
بر طبق این اصل ، آنچه در عالم مادی وجود دارد ، پس در عالم ذهنی نیز وجود دارد و آنچه در عالم ذهنی وجود دارد پس در عالم روحانی هم موجود است. بنابراین ، از آنجا که امواج مغزی فردی ، در سطح بتای بالا با فرکانس 40 سيكل بر ثانیه است، پس احساس ذهنی او در سطح بالایی از تنش و بیقراری خواهد بود.
با درک و شناخت بیشتر این اصل ، شما می توانید بسیاری از احساسات منفی یا مثبت خود را آزاد کنید. همچنین این اصل به شما کمک می کند که مشکلاتی را که دارای درجات متفاوتی از شکل بروز هستند را از راه مواجهه با درجات خفیف تر آنها ، حل و فصل کنید. زیرا بر اساس اصل تطابق ، یک مشكل در شکل خفیف آن در واقع همان مشكل در شدیدترین شکل خود است. در روش کنترل ذهن سیلوا ، به شیوه های گوناگونی از اصل تطابق بهره برداری می شود.
سومین اصل قدرت به اصل ارتعاش معروف است. بر طبق این اصل ، همه چیز در حال یک حرکت دائمی و بی پایان است و هرگونه تغییری در ارتعاش عناصر ، شکل بروز آنها را دگرگون می کند. مثلاً بر اساس این اصل ، موفقیت و شكست نیز هر کدام دارای ارتعاش خاصی هستند. یا مثلاً آب در بالاترین ارتعاش خود در شکل بخار بوده و در پایین ترین ارتعاش خود در شکل یخ بروز می باد. اما آب ، یخ و بخار همگی یکی هستند و تنها شدت ارتعاشات آنها شکل بروزشان را تغییر می دهد.
بر همین اساس هنگامی که ما دچار بیماری می شویم ، آنچه در بطن بیماری ما قرار دارد ، ضعیفتر شدن ارتعاشات بدنمان است . بنابر این برای مقابله با هر نوع بیماری ، فقط کافی است که ارتعاشات بدنمان را تنظیم کنیم ، خواهیم دید که بزودی شفا خواهیم یافت.
چهارمین اصل قدرت اصل تضاد است. بر اساس این اصل همه چیز دو گانه است. یعنی هر چیزی در جهان، ضد خودش را دارد و این دو چیز متضاد فقط از نظر درجه و کمیت با یکدیگر متفاوتند ولی از نظر ماهیت با همدیگر تفاوتی ندارند.
همه ما افراد کم سن و سال و بلند قد و بازیکنان کوتاه قد بسکتبال را به چشم خود دیده ایم اما باید گفت که مطابق اصل تضاد بلندی یا کوتاهی به خودی خود وجود ندارد بلكه تشخیص این امر به نظر ما بستگی دارد. درباره گرما و سرما نیز چنین است. در دینامیک سیلوا ، اصل تضاد را برای چرخش نگرشمان از دوست نداشتن به دوشت داشتن ، از ترس به خوش بینی ، از تنفر به عشق ، از احساس گناه به بخشش خود و از خشم به خونسردی بکار خواهیم برد. همچنین از اصل تضاد برای شفاف کردن معانی کلماتی مانند: عشق ، ترس و خشم ، از راه تعریف و توصیف کلمات متضاد آنها ، استفاده های فراوانی خواهیم برد. مثلاً کلمه ترس را در نظر بگیرید ترس چیست؟ مسلماً ترس یک احساس منفی است اما چه جور احساس منفی؟ اگر مقیاس تضاد را رسم کنیم ، ترس در قطب منفی مقیاس قرار خواهد گرفت . با تفکر بیشتر درباره کلمه ترس ، پی می بریم که ترس احساسی از انتظار است . بنابراین در هر دو قطب مثبت و منفی مقیاس تضاد، کلمه انتظار را قرار داده ایم و ترس را اینگونه تعریف خواهیم کرد. ترس احساس از یک انتظار منفی است یعنی فردی که دچار ترس می شود در انتظار وقوع وقایع ناخوشایند بسر می برد. اما در برابر احساس ترس ، احساس خوش بینی قرار دارد که احساس انتظاری مثبت است یعنی فرد دارای احساس خوش بینی در انتظار وقوع وقایع خوشایند خواهد بود. به این ترتیب چنین نتیجه گیری خواهیم کرد که ترس و خوش بینی هر دو یکی هستند و تنها از نظر درجه مثبت یا منفی بودن با یکدیگر متفاوت هستند.
پس بنابراین اصل تضاد ما می توانیم با تغییر دادن درجه احساساتی همچون ترس ، به قطب مقابل و مثبت این احساسات تغییر جهت دهیم.
پنجمین اصل قدرت ، به اصل ریتم معروف است. اصل ریتم بیانگر این است که هر چیزی دارای جریان و دوره است دوره صعودی و دوره نزولی.
بر طبق این اصل ، همه چیز دارای نقطه اوج و نقطه نزول هستند . مثلاً دور منظمی از تولد ، رشد ، پیری و سرانجام مرگ ، به چشم می خورد . همچنین در هر لحظه از اوقات شبانه روز، ما یک دور منظم روبرو هستیم : هنگامی که از خواب بیدار می شویم ، دور روزانه خود را با خوردن صبحانه شروع می کنیم . دوری آغاز می شود که با پایان یافتن صبحانه خاتمه می یابد. پس از سپری شدن روز هنگام شب ، دور شبانگاهی زندگی و دور رویاهایمان آغاز می شود. در واقع بر طبق اصل ریتم هر کاری که ما در طول یک شبانه روز انجام می دهیم ، دارای یک دور است. ولی ما هرگز از پیش نمی دانیم که در کجای آن دور قرار داریم. مگر آنکه از آینده به گذشته خود بنگریم. اگر ما در وضعیت صعودی دور خود قرار داشته باشیم ، شانس موفقیت ما در هر کاری افزایش خواهد یافت. اما اگر در وضعیت نزولی دور خود باشیم احتمالاً در کارهایمان دچار شکست خواهیم شد. به عبارت دیگر می توان چنین گفت که دور زندگی ما دارای نقطه فراز و نقطه فرود بوده و این شامل دور خواب ، دور سلامتی ، دور انرژی ، دور موفقیت ، دور بخت و شانس و غیره است.
هر دوری در مدت معینی از زمان جریان می یابد. همانطور که قبلاً اشاره شد. ما از اینکه در نقطه فراز دورمان قرار داریم یا در نقطه فرود آن ، از پیش آگاهی نداریم ولی اگر از جریان زندگی خود نموداری از دورهای سردی ، انرژی ، شانس ، عشق ، سلامی ، موفقیت ، کسالت و... رسم کنیم متوجه نوساناتی منظم میان آنها خواهیم شد.
برای اینکه شما از دورهای زندگی خود آگاهی بیشتری بدست آورید ، می توانید به سطح آلفا بروید و در این سطح با کمک گرفتن از تکنیک سه انگشتی ، به خودتان تلقین کنید که شما قصد دارید از دورهای زندگی تان آگاه تر شوید و آنها را بیشتر بشناسید. اینگونه شما می توانید با کسب آگاهی بیشتر از نقطه فراز دور زندگی خود ، هنگامی که در دور صعودی قرار دارید در کارهایتان موفق شوید. به این ترتیب مطابق اصل ریتم یک خانم خانه دار با شناخت نقطه فراز دور زندگی خود می تواند خریدهای مناسبی انجام دهد یا اینکه تاجران در نقطه فراز ، دور زندگی ماهیانه خود می توانند معامله های پر سودی انجام دهند و سرمایه گذاران و خریداران سهام می توانند به موفقیت های شغلی عهده ای نایل شوند.
ششمین اصل قدرت اصل علت و معلول ( اثر و تاثیر) است. بر طبق این اصل هر علتی ، معلولی خاص و هر معلولی ، علت خاص خود را دارد. به عبارت دیگر بر طبق این اصل تمام رویدادهای زندگی بر اساس قوانینی شکل می گیرند و حتی حوادث و تصادفات نیز قوانینی دارند که از نظر ما ناشناخته اند. بگذارید با بیان داستان کوتاهی این اصل را بیشتر توضیح دهیم.
روزی از روزها ، در یکی از جنگلهای کالیفرنیا ، برگی از درخت جدا شد و به زمین افتاد . کرم ابریشم چاقی که از آنجا می گذشت مجبور شد برای پرهیز از برخورد با آن برگ ، آنرا دور بزند. پس از اینکه آن کرم ابریشم با تغییر مسیرش به کندۀ درختی رسید. از آن بالا رفت و بر روی آن توقف کرد. در همان زمان، مردی از راه رسید و بر روی آن کندۀ درخت نشست . اما پس از اینکه در پشت خود احساس چیزی نمناک کرد از جایش بلند شد و متوجه شد که کرمی له شده و لباس او را کثیف کرده است. آن مرد پس از بازگشت به خانه لباس هایش را عوض کرده و آنرا برای شستشو به خشکشویی محلشان تحویل داد. او در مغازه خشکشویی با خانمی آشنا شد که از او خوشش آمد. سرانجام کار آن دو به ازدواج کشید و پس از مدتی صاحب پسرش شدند. پسر آنها بسیار باهوش بود ، بگونه ای که پس از سپری کردن دوران تحصیل ، یک وکیل شد. بعدها آن پسر وارد کارهای سیاسی گردید و در حزب خود بسیار ترقی نمود. چنین بود که به علت افتادن برگی در یکی از جنگلهای کاليفرنيا ، ریچارد نیکسون سی و هفتمین رئیس جمهوری امريكا شد. این نمونۀ عینی از اصل علت و معلول.
هفتمین اصل قدرت اصل جنس است. مطابق با این اصل هر چیزی دارای نیروهای مذکر و مونث است. جنس در عالم مادی ، در عالم ذهنی و هم در عالم روحانی آشکار می شود. نیروی مذکر ، برونگرا ، مثبت و فعال است اما نیروی مونث درونگرا ، منفی ، منفعل و خلاق است. نیروهای مونث و مذکر در هر دو جنس مرد و زن وجود دارند. مثلاً یک سخنران ماهر و پر تحرک ، صرفنظر از زن یا مرد بودن ، نیروهای مذکر تولید خواهد کرد.
اصول هفتگانه قدرت ، قوانینی غیر قابل بحث طبیعت هستند و چنانکه گفته شد این قوانین ، تغییر پذیر یا فناپذیر نیستند. با وجود این ، ممکن است از یک قانون ، مخالف قانون دیگری استفاده شود. قوانین بالاتر بر ضد قوانین پست تر و قوانین پست تر بر ضد قوانین بالاتر.
جهان یا به عبارت بهتر ذهن ما ، مانند رودخانه ای است که این قوانین همچون چوب خشکی در آن شناور است. ما که در این رودخانه شنا می کنیم ، می توانیم با توسل به این چوب خشک ، خودمان را به ساحل نجات برسانیم. برای رسیدن به ساحل نجات ، حتماً لازم نیست که ما این قوانین را خوب بشناسیم. اما زمانیکه به ساحل نجات رسیدیم ، تامل اندکی درباره قوانین ، ما را در بهتر شنا کردن در رودخانه زندگی تواناتر خواهد ساخت.
هدف از بیان هفت اصل قدرت در این مقاله، این است که شما پس از مراقبه بر روی آنها و کسب آگاهی بیشتر درباره آنها بتوانید از آنها در تمام جنبه های زندگی بهره برداری کنید. با رشد و تکامل آگاهی درباره این اصول، بسیار بیش از گذشته از منافع آنها بهره مند خواهید شد. تظاهر بیشتر این اصول در زندگی روزمره ما کاملاً آشکار است، اما برخی از آنها چندان به چشم نمی آیند.
در باورهای دینی ما، موفقیت، یک محصول است؛ میوه ای شیرین که می توان بذر آن را کِشت و نهال آن را به بار نشاند و روزی برداشت کرد. چنین نیست که برای گروهی از انسان ها سرنوشتِ «پیروزی» و برای گروهی دیگر، سرنوشت «شکست»، رقم خورده باشد. این، برداشتی است که هر کس اندکی با تعالیم و معارف اسلام و نیز فرهنگ اهل بیت(ع) آشنا باشد، بدان خواهد رسید. چنین کسی همچنین به روشنی درمی یابد که در نظام تربیتی اسلام، «موفقیت»، ماهیّتی دوگانه دارد، به این معنا که در اسلام، پیوند عمیقی میان ابعاد مادی و غیر مادّی موفقیت، برقرار است. هر پیروزی ظاهری، چنانچه از ارزش های معنوی(نیّت درست، رعایت حقوق خدا و خود و دیگر انسان ها و حتّی طبیعت، و...) تهی باشد، ناتمام و گاه حتّی زیان و شکست است.
بر این اساس، نگاهی گذرا به برخی عوامل موفقیت از دیدگاه قرآن و حدیث می افکنیم:
پیامبر اکرم:
اَلظَّفَرُ بِالجَزمِ والحَزمِ.(1)
پیروزی، در گرو اراده قاطع و دوراندیشی است.
امام علی(ع):
الأخذُ عَلَی العَدُوِّ بِالفَضلِ أحَدُ الظَّفَرَینِ.(2)
برتری جستن بر دشمن با احسان و بخشش، یکی از پیروزی هاست.
اَلظَّفَرُ بِالحَزمِ والحَزمُ بِإجالَةِ الرَّأیِ.(3)
پیروزی، وابسته به دوراندیشی (و احتیاط) است و دوراندیشی در گرو به کار انداختن رأی.
اِستَعمِلْ مَعَ عَدُوِّکَ مُراقَبَةَ الإمکانِ وَ انتِهازَ الفُرصَةِ، تَظْفَرْ.(4)
برای مقابله با دشمنت، منتظر توانایی یافتن بر او و به دست آوردن فرصت باش که در این صورت، پیروز می شوی.
لا تَبطَرَنَّ بِالظَّفَرِ، فَإنّکَ لا تَأمَنُ ظَفَرَ الزَّمانِ بِکَ.(5)
از پیروزی سرمست مشو؛ زیرا که از پیروزی زمانه بر خود در امان نیستی.
ظَفَرُ الکِرامِ عَفوٌ و إحسانٌ، ظَفَرُ اللِّئامِ تَجَبُّرٌ و طُغیانٌ.(6)
پیروزی مردان بزرگوار، گذشت و احسان است و پیروزی مردان فرومایه، زورگویی و گردنکشی.
التُّوفیقُ رأسُ النَّجاحِ.(7)
توفیق، اساس کامیابی است.
بِالتَّوفیقِ تَکونُ السَّعادَةُ.(8)
با توفیق، خوش بختی به دست می آید.
امام رضا(ع):
مَن سَألَ اللَّهَ التَّوفیقَ ولَم یَجتَهِدْ فَقَدِ اسْتَهزَءَ بِنَفسِهِ.(9)
هر کس از خدا توفیق طلبد، ولی تلاش نکند، خود را ریشخند کرده است.
المُستَشیرُ عَلی طَرَفِ النَّجاحِ.(10)
مشورت کننده، بر لبه پیروزی است.
مُشاوَرَةُ العاقِلِ النّاصِحِ رُشدٌ و یُمنٌ و تَوفیقٌ مِنَ اللَّهِ.(11)
مشورت کردن با انسان خردمندِ دلسوز، هدایت و فرخندگی و توفیق الهی را در بر دارد.
ولا تَجتَمِعُ عَزیمَةٌ و وَلیمَةٌ؛ ما أنقَضَ النَّومَ لِعزائمِ الیَومِ وأمحی الظُّلمَ لِتَذاکیرِ الهِمَمِ.(12)
عزم و اراده (برای رسیدن به کمالات و مقامات عالیه) با سورچرانی (و راحت طلبی) سازگار نیست؛ چه بسیار خواب های شبانگاهی که تصمیمات روز را برهم زده، و چه بسیار تاریکی هایی که یاد همّت های بلند را از خاطره ها زدوده است!
أصلُ العَزمِ الحَزمُ، وَثَمَرَتُهُ الظَّفَرُ.(13)
ریشه اراده و تصمیم، دوراندیشی است و میوه آن، کامیابی.
مَن أسهَرَ عَینَ فِکرَتِهِ بَلَغَ کُنهَ هِمَّتِهِ.(14)
هر که دیده اندیشه اش را شب ها بیدار نگه دارد، به اوج همّت و خواست خود برسد.
مَن قاتَلَ جَهلَهُ بِعلمِهِ فازَ بِالحَظِّ الأسعَدِ.(15)
هر کس با دانش خود به جنگ نادانی برود، به بالاترین خوش بختی دست یافته است.
مَن تَفَکَّرَ فی آلاءِ اللَّهِ وُفِّقَ.(16)
کسی که در نعمت های الهی اندیشه کند، موفق شده است.
مَن بَذَلَ جُهدَ طاقَتِهِ بَلَغَ کُنهَ إرادَتِهِ.(17)
هر که نهایت توان خود را به کار گیرد، به نهایت خواست خود دست یابد.
مَن کانَتِ الْآخِرَةُ هِمَّتَهُ بَلَغَ مِنَ الخَیرِ غایَةُ اُمنِیَّتِهِ.(18)
هر کس که آخرت، همّ و غمّ او باشد، در خیر و خوبی به اوج خواست خود می رسد.
قرآن کریم:
والَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنَا و إنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنینَ.(19)
و کسانی که در راه ما کوشیده اند، به یقین، راه های خود را بر آنان می نماییم و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است.
وَمَا المَغرُورُ الَّذی ظَفَرَ مِنَ الدُّنیا بِأعلی هِمَّتِهِ
کَالآخِرِ الَّذی ظَفَرَ مِنَ الآخرِةِ بِأدنی سَهمَتِهِ.(20)
مرد مغرور و فریب خورده ای که تا آخرین درجه سعی و تلاش کوشیده و بر جهان پیروز گردیده است، همانند رادمردی که آخرت را با کم ترین بهره خویش به دست آورده، همانند نیست.
امام صادق(ع):
یَظفَرُ مَن یَحلُمُ.(21)
بردبار، پیروز است.
مَن حَلُمَ عَن عَدُوِّهِ ظَفِرَ بِهِ.(22)
آن که در برابر دشمنش بردباری نشان دهد، بر او پیروز شود.
مَنِ استَعانَ بِالحِلمِ عَلَیکَ غَلبَکَ و تَفَضَّلَ عَلَیک.(23)
آن کس که در برابر تو از بردباری مدد جوید، بر تو چیره می شود و برتری می یابد.
یا أیُّهَا النَّبیُّ! حَرِّضِ المُؤمِنینَ عَلَی القِتالِ إن یَکُن مِنکُم عِشرونَ صابِرُونَ یَغلِبُوا مِأتَینِ و إن یَکُن مِنکُم مئةٌ یَغلِبُوا ألفاً مِنَ الَّذینَ کَفَروُا بِأنَّهُم قَومٌ لا یَفقَهُونَ.(24)
ای پیامبر! مؤمنان را به جهاد برانگیز. اگر از شما بیست تن، شکیبا باشند، بر دویست تن چیره آیند، و اگر از شما یکصدتن شکیبا باشند، بر هزارتن از کافران غالب شوند؛ زیرا آنان (کافران)، مردمی هستند که نمی فهمند.
بِالصَّبرِ تُدرَکُ مَعالِی الاُمُورِ.(25)
با صبر، به مقامات بلند می توان رسید.
مَن رَکِبَ مَرکَبَ الصَّبرِ اهْتَدی إلی مِضمارِ النَّصرِ.(26)
هر که بر مَرکب صبر نشیند، به خط پایان پیروزی رسد.
لا یَعدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ، و إن طالَ بِه الزَّمانُ.(27)
شکیبا، سرانجام کامیاب می شود؛ هر چند بعد از زمانی دراز باشد.
الصَّبرُ عَلی مُضَضِ الغُصَصِ یُوجِبُ الظَّفَرَ بِالفُرَصِ.(28)
صبر در برابر درد و رنج غصه ها، موجب دست یافتن به فرصت هاست.
الصَّبرُ مِفتاحُ الدَّرکِ، و النُّجحُ عُقبی مَن صَبَرَ.(29)
صبر، کلید رسیدن است و کامیابی، عاقبت کسی است که صبر کند.
الصَّبرُ یَعقِبُ خَیراً، فَاصبِرُوا تَظفَرُوا.(30)
صبر، پیامد نیک دارد. پس صبر کنید تا کامیاب شوید.
مسیح(ع):
إنّکُم لا تُدرِکُونَ ما تُحِبُّونَ إلّا بِصَبرکُم عَلی ما تَکرَهونَ.(31)
شما به آنچه دوست دارید، نخواهید رسید، مگر با صبر در برابر آنچه ناخوش می دارید.
الفُرصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ، فَانْتَهِزوُا فُرَصَ الخَیرِ.(32)
فرصت ها همانند ابرها می گذرند. پس فرصت های نیک را غنیمت شمرید.
بادِرِ الفُرصَةَ قَبلَ أن تَکونَ غُصَّةً.(33)
فرصت ها را دریاب، قبل از این که به حسرت تبدیل شوند.
مَنِ انْتَظَرَ بمُعاجَلَةِ الفُرصَةِ مُؤاجَلَةَ الإستِقصاءِ سَلَبَتهُ الأیّامُ فُرصَتَهُ؛ لِأنَّ مِن شَأنِ الأیّامِ السَّلبَ، وسَبیلُ الزَّمَنِ الفَوتُ.(34)
به هر کس فرصتی دست دهد و او به انتظار دست دادن فرصت کامل (و رسیدن به شکلی کاملاً مطلوب) آن را تأخیر اندازد، روزگار، همان فرصت را نیز از او برباید؛ زیرا کار ایّام، بردن است و روش زمان، از دست رفتن.
حضرت علی(ع):
بِحُسنِ النِّیّاتِ تَنجَحُ المَطالِبُ.(35)
با انگیزه های نیکو، خواست ها برآورده می شود.
أقرَبُ النِّیّاتِ بِالنَّجاحِ أعوَدُها بِالصَّلاحِ.(36)
نزدیک ترین انگیزه ها به کامیابی، شایسته ترین آنهاست.
فِی إخلاصِ النِّیّاتِ نَجاحُ الاُمورِ.(37)
راز کامیابی در کارها، پاکسازی انگیزه هاست.
لَئِن شَکَرتُم لَأزیدَنَّکُم، ولَئِن کَفَرتُم إنَّ عَذابی لَشَدیدٌ.(38)
اگر (نعمت هایم را) سپاس گویید، بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، همانا عذاب من سخت خواهد بود.
لا زَوالَ للنَّعماءِ إذا شَکَرتَ ولا بَقاءَ لَها إذا کَفَرتَ.(39)
برخورداری (کامیابی)، پایانی ندارد اگر شکرگزار باشی، و دوامی ندارد، اگر ناشکری نمایی.
در آخر، یکی از شیرین ترین ها در پیروزی را که در نامه امیرمؤمنان به فرزندش امام حسن(ع) آمده است، می آوریم:
خُذْ عَلی عَدُوِّکَ بِالفَضلِ فَإنَّهُ أحلَی الظَّفَرَینِ.(40)
با دشمنانت با فضیلت و بزرگواری رفتار کن، که رفتار نیکو با دشمن، یکی از شیرین ترین ها در پیروزی است.
1. بحار الأنوار، ج 77، ص 165.
2. غُرر الحکم، ح 1676.
3. نهج البلاغه، حکمت 48.
4. غرر الحکم، ح 2347.
5. همان، ح 10292.
6. همان، ح 6044 و 6045.
7. همان، ح 942.
8. همان، ح 4196.
9. بحار الأنوار، ج 75، ص 356.
10. غرر الحکم، ح 1217.
11. المحاسن، ص 602.
12. نهج البلاغه، خطبه 241.
13. غررالحکم، ح 3095.
14. همان، ح 8784.
15. همان، ح 8859.
16. همان، ح 3135.
17. همان، ح 8785.
18. همان، ح 8902.
19. سوره عنکبوت، آیه 69.
20. نهج البلاغه، حکمت 370.
21. بحارالأنوار، ج 78، ص 269.
22. کنزالفوائد، ج 1، ص 319.
23. غررالحکم، ح 9132.
24. سوره انفال، آیه 65.
25. غررالحکم، ح 4276.
26. بحارالأنوار، ج 78، ص 79.
27. نهج البلاغه، حکمت 153.
28. غررالحکم، ح 2096.
29. بحارالأنوار، ج 78، ص 45.
30. مشکاة الأنوار، ص 22.
31. مسکّن الفؤاد، ص 47 و 48.
32. وسائل الشیعة، ج 16، ص 84.
33. مستدرک الحاکم، ج 12، ص 142.
34. بحار الأنوار، ج 78، ص 268.
35. نهج البلاغه، نامه 31.
36. غررالحکم، ح 4349.
37. همان، ح 3289.
38. همان، ح 6510.
39. سوره ابراهیم، آیه 7.
40. الکافی، ج 2، ص 94.
پدیدآورنده: حسین پورشریف
کامروایان چه سان می اندیشند؟ چه چیزی آنان را به سوی کامیابی راهنمایی می کند؟
برای پیدا کردن جواب این پرسش ها با برخی از کامیاب ترین افراد، در برانگیختن دیگران، یعنی شوق آورترین سخنرانان و نویسندگان پرفروش ترین کتاب های «راز موفقیت»، به گفتگو پرداخته ایم. در زیر، هفت راز کامروایی اینان را ذکر می کنیم:
اگر در جامعه ای مردم، دیگران را (از پدر و مادر گرفته تا دولت)، عامل شکست ها و عدم پیشرفت های خود بدانند، انسان های کامیاب، هرگز دیگران را مسئول اشتباهات خود ندانسته، مقصّرشان نمی شمارند. آنان حتی در ذهن خویش هم چنین نمی اندیشند. شعارشان این است: «اگر من باید ترقّی کنم، پس جوابگوی رخدادهای آن نیز هستم».
آنها می دانند موقعی که می گویید کسی یا چیزی شما را از کامیابی باز می دارد، در حقیقت، توان خود را نادیده می گیرید. مثلاً به طرف مقابلتان می گویید: «تو بیشتر و بهتر از من می توانی زندگی ام را مهار کنی!».
لس براون را در نظر بگیرید. او بچّه ای سر راهی بود و در دوران کودکی به وی برچسب «عقب مانده ذهنی» می زدند. بنابراین، دلایل زیادی برای از دست دادن امیدش داشت، لیکن زمانی که یکی از دبیران دبیرستان به وی گفت: «نظر دیگران درباره تو واقعیت ندارد»، فهمید که آینده به دست های خودش سپرده شده و راهش را چنان ادامه داد تا این که یکی از قانونگذاران و نویسندگان ایالت «اوهایو» گردید و امروزه، به عنوان یکی از سخنرانان برجسته انگیزه دار امریکا، ساعتی حدود بیست هزار دلار عایدی دارد.
براون متوجه شد که از توان انسان خارج است که عواملی همچون طبیعت، گذشته و دیگران را مهار کند، بلکه قادر است بر اندیشه ها و کنش های خویشتن مسلّط گردد. پذیرش مسئولیت زندگی خودتان، یکی از نیروبخش ترین شیوه هایی است که می توانید به کار بندید.
شاید مهم ترین عاملی که انسان های موفق را از بقیه متمایز می سازد، این است که زندگی آنان «هدفدار» است و آنچه را انجام می دهند که اعتقاد دارند به خاطرش چشم به جهان گشوده اند. واین دایر، نویسنده اثر پرفروش «اشتباهاتی که در زندگی مان مرتکب می شویم»، می گوید:
«مهم ترین عامل برای انسانِ کاملاً وظیفه شناس، هدف داشتن در زندگی است».
حیات بدون هدف، مترادف است با روزگارْ گذراندن با کم ترین تلاش؛ ولی هنگامی که با هدفی زندگی می کنید، انگیزه اصلی شما این است که کارها را به خوبی انجام دهید. اقدامی را که صورت می دهید، دوست دارید و آن را می نمایانید. مردم، تمایل دارند که با شما همکاری نمایند؛ چون تعهّد و التزامتان را درک می کنند.
چه سان می شود هدفدار زیست؟ با یافتن علّتی که به آن معتقدید و فعّالیت و عملکردهایتان را در اطراف آن متمرکز می کنید. مایک فری، فروشنده لوازم صوتی به تدریج دریافت که مشاوران املاک (دلّالان معاملات ملکی)، برای افزایش مهارت های فروش زمین، به کمک نیازمندند. به همین دلیل، از فرصت استفاده کرد و سازمان مایک فری را که یک شرکت آموزشی جهت صاحبان صنف معاملات املاک بود، دایر کرد. در حال حاضر، شرکت وی سالانه، افزون بر بیست میلیون دلار، درآمد دارد.
کوشش برای دستیابی به اهدافتان، بدون طرح نقشه، مثل رانندگی از «لس آنجلس» به «دنور»، بدون نقشه راهنماست. زمان، انرژی و هزینه هدر رفته، احتمالاً سبب می گردد که پیش از رسیدن به «راکیز» - که همان ابتدای راه است -، از سفر سر باز زنید.
برایان تریسی، یکی از کامرواترین نویسندگان، سخنرانان و مربیّان فروش در امریکا خاطر نشان می سازد: «هدف هایی که نگاشته نمی شوند، به هیچ وجه، هدف به شمار نمی روند؛ بلکه صرفاً خیال پردازی اند. با دسترس به یک نقشه راهنما، از مسافرت لذت می برید و در کوتاه ترین زمان ممکن، خود را به مقصد می رسانید».
دلتان می خواهد خانه ای بزرگ، خودرویی جدید و میلیون ها دلار پول داشته باشید، ولی مشکل این جاست که همه انسان ها چنین آرزوهایی را در سر می پرورانند؛ امّا افراد موفّق درمی یابند که برای تحقّق بخشیدن به این قبیل رؤیاها تا چه حد باید تلاش کنند تا بتوانند آن آرزوها را عملی سازند. به این ترتیب، آنها به سبب تلاشی که باید به منظور دستیابی به این آرزوها انجام دهند، هرگز لب به شکوه و شکایت نمی گشایند.
یکی از مشخّصه های جالب توجه سخنرانان شوق آوری که با آنان به گفتگو نشستیم، انگیزه خارق العادّه آنان برای «بهتر بودن» است و به منظور پیشبرد مهارت هایشان تقریباً از انجام دادن هیچ کاری رویگردان نیستند. پاتریشیا فریپ، زمانی که راهکارهای حرکت به سوی کامیابی را برای افزون بر پانصد مدیر اجرایی توضیح می داد، اظهار می داشت که جهت پیشرفت مهارت های گفتاری اش یک کارگاه مضحک تأسیس کرد و یک مربّی استخدام نمود تا در این کار به وی یاری رساند و فیلم آن صحنه ها را نیز به دیگران نشان می داد تا همگان شاهد باشند که وی چگونه توانایی هایش را بهبود بخشیده است.
چنانچه کسی از شما موقع کار، فیلمبرداری کند و آن را برای دیگران پخش کند، چه احساسی به شما دست می دهد؟ آیا به این کار مباهات می ورزید یا ناراحت می شوید؟ اگر آشفته می شوید، از همین امروز، تصمیم بگیرید بر تلاشتان چنان بیفزایید تا در کار و رشته خود، بهترین شوید.
درباره زندگی و شرح حال کارشناسان به مطالعه بپردازید تا دریابید که بهترین ها به چه اعمالی مبادرت می ورزند و شما هم چنین کنید.
شاید این جمله مبهم باشد، لیکن وقتی که واقعاً به هدفتان متعهد و پایبند باشید، حتّی حقّ تسلیم شدن هم ندارید. باید هر کار مفیدی که شما را به هدفتان نزدیک تر می کند، انجام دهید. در طول روز، هر قدر وقت دارید، برای به دست آوردن اهداف و تحقّق رؤیاهایتان صرف کنید. از خود بپرسید: «آیا کاری را که حالا صورت می دهم، مرا به هدفم نزدیک می کند؟». اگر این طور نبود، کار ضروری را در اولویت قرار دهید.
لس براون در اثرش تحت عنوان «تحقّق رؤیاها» می گوید که روزی با یکی از دوستانش به نام ماریتون، تلفنی حرف می زده است. متأسّفانه روز بعد، ماریتون، جان می سپارد. بعدها روزی براون که به تمیز کردن دفتر کار وی کمک می کرده، به برگه های دستنویس نمایش نامه ای برخورد می کند که متأسفانه، هرگز به چاپ نرسیدند. ماریتون تنها کسی بود که پایان ماجرا را خبر داشت کاش آن روز که پایان ماجرا را برای لس تعریف کرد، آن را روی کاغذ آورده بود!.
به خاطر بسپارید که زندگی، ابدی نیست. اشخاصِ کاملاً کامیاب، به این موضوع واقف اند؛ لیکن به جای این که آن را یأس آور و دردناک تصور کنند، از این دانش، برای پیشرفت و ترقّی سود می جویند. آنها خواسته هایشان را فعالانه و با شور و حرارت دنبال می کنند و رؤیاهایشان را به تحقق می رسانند. شما هم می توانید چنین کنید!
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اطلاعات عمومی و آدرس nofel.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
RSS